از دوست داشتن لذت ببر!داستان کوتاهبچه
که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم، برای همین تابستون که می شد مادرم
لواشک آلو واسم درست میکرد، منم همیشه یه گوشه وایمیستادم و نگاه می
کردم.سختترین مرحله، مرحلهی خشک شدن لواشک بود. لواشک رو میریختیم تو سینی و میذاشتیم رو بالکن، زیر آفتاب تا خشک بشه.خیلی انتظار سختی بود، همهش وسوسه میشدم ناخنک بزنم ولی چارهای نبود. بعضی وقتا برای خواستهی دلت باید صبر کنی.صبر کردم تا این که با
درباره این سایت