توی اتاق کنار بالکن زیر نور زرد و کولر افتاده ام، کتاب جلویم باز است ولی دلم خواست بنویسم.امروز و دیروز و چند روز توی دو هفته اخیر رابطه من و او خوب نبوده، یک سری تقصیر هورمون هاست، یک سری پای نپختگی و یک سری هم مسائل دیگر، امروز برای اولین بار واقعا برای اولین بار در مورد مشکلات زندگیم صحبت کردم، این یعنی بعد از ۵ سال، اشکم هم درآمد، گاهی آنقدر مساله بغرنج به نظرم می آمد که انگار هیچوقت حل نخواهد شد ولی خوب وقتی بیانش میکنی یا مشکلت را
درباره این سایت