خاطره از برادر اکبر نیکدست از شهید زنده برادر مهدی فاتحی و حاج رضا عسگری سلامیه خاطره ابراهیم فرجپور از حاج مهدی فاتحی و حاج رضا عسگری تعریف میکرد میگفت یه روز تو منطقه مقداری ته مونده هندونه ریخته بودن و حاج مهدی و حاج رضا هم برای اینکه اصراف نشه نشسته بودن تا ته اون هندونه رو خورده بودن. ادامه مطلب
درباره این سایت