نتایج جستجو برای عبارت :

ب پای عشق تو فتاده دست من

با غصه های آل عبا گریه می کنیدر اوج روضه های عزا گریه می کنیما با گناه اشکِ تو را در می آوریماز سوز بی وفایی ما گریه می کنیای صاحب عزا، تو به این روضه های مامی آیی و بدون صدا گریه می کنیگاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»در مشهد امام رضا گریه می کنیبر کشته ی فتاده به هامونِ کربلابر داغ سید الشهدا گریه می کنیاین روزها به حال دل زینب اسیردر ماجرای شام بلا گریه می کنیبر رأس های رفته به بالای نیزه هابا خیزران و طشت طلا گریه می کنیحالا دوباره چشم تو ر
با غصه های آل عبا گریه می کنیدر اوج روضه های عزا گریه می کنیما با گناه اشکِ تو را در می آوریماز سوز بی وفایی ما گریه می کنیای صاحب عزا، تو به این روضه های مامی آیی و بدون صدا گریه می کنیگاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»در مشهد امام رضا گریه می کنیبر کشته ی فتاده به هامونِ کربلابر داغ سید الشهدا گریه می کنیاین روزها به حال دل زینب اسیردر ماجرای شام بلا گریه می کنیبر رأس های رفته به بالای نیزه هابا خیزران و طشت طلا گریه می کنیحالا دوباره چشم تو ر
جایی که کوه خضر به زحمت بایستدشاعر چگونه پیش تو راحت بایستدنزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده استقلبم از اشتیاق زیارت بایستدبانو سلام کاش زمان با همین سلامدر آستانه ی در ساعت بایستدو گردش نگاه تو در بین زائرانروی من – این فتاده به لکنت – بایستدتا فارغ از تمام جهان روح خسته‌امدر محضر شما دو سه رکعت بایستدبانو اجازه هست که بار گناه مندر کنج صحن این شب خلوت بایستد؟در این حرم هزار هزار آیه ی عذابهم وزن با یک آیه ی رحمت بایستدباید قنوت حاجت بی‌ا
سید هاشم وفاییبابا سلام بر بدن بی سرت كنم؟یا آن كه گریه بر سر بی پیكرت كنم؟بگذار تا كه چهره گذارم به خاك توآنگه سلام بر بدن بی سرت كنموقتی نظر به شعله خورشید می كنمیاد از شرار جان و دل و حنجرت كنمخون می شود دلم ز تن پاره پاره اشهر گه نظر به قبر علی اكبرت كنمهمرنگ خون دستِ ز پیكر فتاده اشاشكی نثار تربت آب آورت كنمچشمم فتاده است به شط فرات و بازگریه به یاد لعل لب اصغرت كنماز آن شبی كه خواهر من از نفس فتادهر شب فغان ز هجر رخ دخترت كنمبابا چه گویمت چ
کابـــل بیــــا و حادثـــــه ی کـــــربلا ببین بـــــار دگــــــر تو معـــــرکه ی نینوا ببین صد ها حسین و زینب وعباس غرقِ خون صد ها یــــــزید را تو به ظـــلم و جفا ببین پیچیـــده آه و نالـه ی اطفــــال ما به شهـر حالی علـــی اصغــــر خــود بـــــرملا ببین هر ســو فتاده پیکر بی جان به روی خاک از شمـــــریان این همـــــــه درد و بلا ببین گاهی با انتحاری زنند گاه به توپ و تانک نعـش هـــــــزار آدم بی دست و پــــــا ببین هر روز ما محـــــرم
   ۱عزای پیغمبر(ص)ساعات آخرست و،در خانه ی پیمبرزهرا،حسن،حسین و،حیدر کنار بستردست علی به دست، پیغمبرست وایشانگوید نگفته ها را، بر گوش جان حیدرباشد نگاه زهرا، خیره به روی بابازاری کنان بخواند، امن یجیبُ مضطربر سینه ی پیمبر باشد دو گوهر نابآرامش دل او، در لحظه های آخرجمعی میان خانه، دل ناگران طاهااندر سقیفه جمعی، سرگرم کار دیگردیری نپايد اینان، بعد فراق بابابس ظلمها نمایند بر بازمانده دخترای وای از مغیره،آتش بگیرد آن دستزد پیش چشم کو
هوالمحبوبسلام علیکمبه مناسبت اربعین حسینی تصویر کتیبه ای خدمت شما تقدیم می کنم مزین به عبارت مبارک بنفسی انت و اهلی و مالی یا اباعبدالله الحسین» که امیدوارم از این تصویر در ایام سوگواری شهادت امام حسین علیه السلام استفاده کنید و ما را از دعای خیرتان بهره مند بفرمایید. ان شاء الله تعالی.برای دریافت تصویر، یک صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بفرستید.بنفسی انت و اهلی و مالی یا اباعبدالله الحسینبرای مشاهده تصوی
گویی که امشب است همان اتفاق هاگویی دوباره حق مقابل خیل نفاق هاماها شنیده ایم که بی دست داده جاناو دیده و کشیده غم از اتفاق هاآن چیست کز فدای همه چیز بهتر استمیدان رزم حق مقابل کل نفاق هااز دست دادنی که جهان را نجات دادسرها فتاده در مبارزه ی با نفاق هاروشن گذاشته است حسین ع این چراغ هاخورشید صبح نجات است همین اتفاق هام.بالسلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع
یتیمیغم یتیمی و هجر پدر خدا نکندحسین و زینب ما را شرر خدا نکندغم جدایی مادر دوباره می‌سوزدانیس و مونس ما را سفر خدا نکندپدر به بستر خونین فتاده بی‌هوش استبه سینه زخم عزای دگر خدا نکندخدا کند که دگر خون ز فرق او نرودجفای زهرِ جفا بر جگر خدا نکندچرا ز کام پدر یک نفس نمی‌آیدشکاف زخمِ سرش را اثر خدا نکنداگر پدر برود می‌شوم خدا دلخونغم زمانه و اشک بصر خدا نکندهمیشه در به در غربت پدر بودمنصیب و قسمت ما را خطر خدا نکندخانه نشین
بنا بر اعلام خبرگزاری مشرق نیوز یکی از بازیکنان گذشته باشگاه ​استقلال تهران​ اکنون در وضعیت بغرنج بسر میبرد و طبق گفته این خبرگزاری این بازیکن که هفت الی هشت از سالهای اوج بازیگریش را در ​استقلال ​گذرانده سالها پیش از همسرش جدا شده و اکنون قادر به اجاره یک آپارتمان سی ، چهل متری هم نیست .در صورت صحیح بودن این خبر که احتمالا درست است باید در خفا و کاملا به دور از هیاهو و حفظ کامل شان و آبرو این بازیکن به او کمک اقتصادی شود  تا بت
گر مرد رهی میان خون باید رفتاز‌‌ پاي فتاده سر نگون  باید رفتتو پاي به راه درنه و هیچ مپرسخود راه بگویدت که جون باید رفترهایی آقای علی قادری  از بند مواد و قرص. و رهایی آقای ابوطالب ملکوتی خواه  از بند نیکوتین را به خودشان و خانواده محترمشان و کمک راهنمای عزیز وگرانقدرمان آقای سعید چنگانیان و اعضای خوب ودوست داشتنیء لژیونهای یازدهم ایکس و پنجم ویلیام تبریک گفته و از خداوند منان بهترینها را خواهانیم
پیراهن عزای تو "جوشن کبیر" ماستذکر سلام بر تو" دعای مجیر" ماستپیراهنی که پرچم سیّار کربلاستبر شانه بلند ، ولی سر بزیر ماستما را دراین لباس بهشتی کفن کنیدزیرا پر از شمیم خوش و دلپذیر ماستما از غبار روضه ، شفاها گرفته ایمفردا هم ، این لباس عزا، دستگیر ماستهرکس بر این لباس عزا طعنه می زندفردا برای یک نخ آن هم ،اسیر ماستروضه شروع شد؛ روضه ی جانسوز پیرهنآن پیرهن که سایه عرش حریر ماستجانم فدای پیرهن مثله مثله اشآن کشته فتاده به هامون امیر ماستشاعر
اشعارشهادت حضرت علی علیه السلام – اشعارشب بیست ویکم رمضان – یوسف رحیمیبا آنکه استقامت تو فرق می کنداین روزها حکایت تو فرق می کنداینجاست درد، دشمنت آخر غریبه نیستبعد از رسول، غربت تو فرق می کنددستان حیدری تو را صبر بسته استبا دیگران اسارت تو فرق می کنددستی که روی فاطمه ات را نشانه رفتفهمیده بود غیرت تو فرق می کندسیلی به روی ام ابیها تو را شکستآقای من! مصیبت تو فرق می کندگفتند بعد فاطمه از پا فتاده ایحق داشتی امانت تو فرق می کندسی سال پیش! ای
آه جانسوز از فراق یار دارم سینه سوزان با تنی تب دار دارم بغض گریه راه حلقم را گرفته درگلو گویی طناب دار دارم قامت همچون الف رادال بینی من ز هجر آن گل بی خار دارم که ز سیلی رنگ رخ نیلی ولی چهره گلگون و نفس چون نار دارم نخل امیدم کمان گشت و دلی غرق در خون و تنی بیمار دارم آتشی در خرمن جانم  فتاده ناله از دوری آن غمخوار دارم برف پیری بر سر من گر چه بینی شاد و مسرور از وصال یار دارم صوت (داوودی) که می بینی کنون&nb
تاریخ نگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف، [1] به نقل از یكى از شاهدان واقعه نینوا، ابن قیس تمیمى حكایت كند: هر چیزى را فراموش كنم، سخن زینب(س) دخت فاطمه(س) را هنگام رور بر جسم چاك چاك برادرش حسین(ع)، وقت رفتن به كوفه فراموش نمى كنم كه مى گفت: یا محمداه، یا محمداه، صلى علیك ملائكة السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، یا محمداه و بناتك سبایا، و ذریّتك مقتّلة، تسفى علیها الصبا. زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت. [2] اى
راحت ترین و مناسب ترین روش خرید کاندم را این وب سایتبرای شما هم وطنان گرامی ایجاد کرده می باشد به این طریق که برای خرید کاندم  برخلاف وب سایتهای دیگر که یک ابهام ایجاد میکنند و هزینه های خریداری کاندوم معلوم نمی باشد وبرای پیدا کردن محصولات باید سایت را زیر و رو کرد این سایت مستقیما محصولات وقیمت آن ها را نمایش می دهد وهیچ سردرگم
آن کو در این مزار شریف آرمیده است/ام البکا رقیه محنت کشیده استاینجا ز تاب غم دل زینب شده است آب/بس ناله یتیم برادر شنیده استاینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب/طفلی که روی خار مغیلان دویده استیارب به جز رقیه کدامین یتیم را/سر تسکین بدیدن سر از تن بریده است
با غصه های آل عبا گریه می کنیدر اوج روضه های عزا گریه می کنیما با گناه اشکِ تو را در می آوریماز سوز بی وفایی ما گریه می کنیای صاحب عزا، تو به این روضه های مامی آیی و بدون صدا گریه می کنیگاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»در مشهد امام رضا گریه می کنیبر کشته ی فتاده به هامونِ کربلابر داغ سید الشهدا گریه می کنیاین روزها به حال دل زینب اسیردر ماجرای شام بلا گریه می کنیبر رأس های رفته به بالای نیزه هابا خیزران و طشت طلا گریه می کنیحالا دوباره چشم تو ر
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشتراهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم كشانده بود رفتم كه داغ بوسه پر حسرت ترا رفتم كه نا تمام بمانم در این سرود با اشكهای دیده ز لب شستشو دهم رفتم كه با نگفته بخود آبرو دهم از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح رفتم ‚ مگو ‚ مگو كه چرا رفت ‚ ننگ بود عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما رفتم كه در سیاهی یك گور بی نشان بیرون فتاده بود یكباره راز مارفتم كه گم
 اهل کوفه این سزای آل پیغمبرنبودنیزه و پیکان سزای حنجر اصغرنبودداغ عباس دلاور کمتر از اکبر نبود کوفیان این بودآیا راه و رسم بندگی؟خشک شد لبهای اصغر چون زسوز تشنگیننگ بر مردان کوفه مرگ بر این زندگی هلهله در خیمه گاهی که پر از سوز و نواستروبروی کودکان اینگونه سر بر نیزه هاستدر کدامین مکتب و مذهب چنین ظلمی رواست؟ مرگتان باد ای که از ابلیس حتی رفته بیشتا به جایی راه و رسم بی حیایی کرده پیشآب را بستید حتی برلب مهمان خویش یکه و تنها
آنجا که از ظلم و بیداد می کشد قلب مظلوم فریاد امام حسین (ع) : آیا نمی بینید که به حق عمل نمی گردد و از باطل دست نمیکشند اکنون باید هر انسان مومنی که در راه خدا گام بر می دارد به دیدار خداوندمایل باشد و به جهاد در راه خدا بشتابد من هم اکنون مرگ را جز سعادت و زندگی باستمگران را جز مایه دلتنگی نمی بینم.و اندر آنجا که باطل امیر است و اندر آنجا که حق سر به زیر است و اندر آنجاکه دین و مروت پايمال و زبون و اسیر است راستی زندگی ناگوار است مرگ بالاترینافت
امشب غمت به دست فلک  ابر می دهددارد حسن  به  خواهر خود صبر می دهدانگار شام عمر تو بابا سحر شدهاز غصه تو زینب تو محتضر شدهآنقدر دور بستر تو لطمه میزنمتا دیده واکنی به من خون جگر شدهبابا دو روزه جسم  تو را زهر آب کردمانند فاطمه تن تو مختصر شدهخون روی چشم تو چقدر ه میشودانگار زخم فرق سرت باز تر شدهآن پارچه که زخم تو را بسته ام به آنواکردنش خدا چه قدر دردسر شدهاز گریه های دخترت عالم به غم نشستیک تیغ دشمنت زد و زینب چنین شکستوای از دمی ک
امام حسین علیه السّلام-شعر مدحای سایه ات فتاده به روی سرم، حسینمعنای واقعی اصول الکرم، حسین یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماندتسکین دردهای دل مضطرم، حسین یادم نمیرود که همه عزتم توییمن پاي سفره تو شدم محترم، حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکردای مهربان تراز پدرومادرم، حسین من سالهاست دربه در روضه توامداغ تو را به جان ودلم میخرم، حسین در کوچه های ی سالیان سالدر حسرت هوای حرم می پرم، حسین کابوس من
زمینه پیدایشدر بعضی از کتب هندوان مسطور است که شبی ی استاد، به هر طرفی می‌تاخت و به هر جانب گذر می‌کرد. در اثنای راه، گذر او بر کارگاه دیبابافی افتاد که جامه لطیف و زیبا می‌بافت و انواع تکلّف در آن به کار می‌برد و اصناف نقش‌های بدیع و صورت‌های دلفریب در آن پدید آورده و نزدیک آمده بود که آن جامه را تمام کند و از کارگاه فرو گیرد. با خود گفت: موجود را از دست نباید داد و بافته‌ها را رها نباید کرد. صواب آن است که ساعتی اینجا مقام کنم، چندا
به نام قدرت مطلق الله گزارش عملکرد لژیون چهارم در باب دستور جلسه وادی هشتم و تأثیر آن روی من قسمت اول»سلام دوستان، فاطمه هستم هم‌سفر داوودوادی هشتم، راه و مسیر زندگی را به ما نشان می‌دهد.چنانچه وادی اول تا هفتم را فراگرفته باشیم، در وادی هشتم می‌آموزیم که با حرکت، راه، نیز نمایان می‌گردد. می‌دانیم که در مسیر حرکت، راه‌های مختلفی وجود دارد که ممکن است ما را از مسیر و هدف اصلی خارج کند. قاعدتاً انسان همیشه در انتخاب راه، بر سر دوراهی ق
متن نوحه باز این چه شورش است که در خلق عالم استباز این چه شورش است که در خلق عالم استباز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم استباز این چه رستخیز عظیم است کز زمینبی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم استاین صبح تیره باز دمید از کجا کزوکار جهان و خلق جهان جمله درهم استگویا طلوع میکند از مغرب آفتابکاشوب در تمامی ذرات عالم استگرخوانمش قیامت دنیا بعید نیستاین رستخیز عام که نامش محرم استدر بارگاه قدس که جای ملال نیستسرهای قدسیان همه بر زانوی غم استجن و ملک بر آد
 از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه  گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) رادر مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـادارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم راایـن یک ز ضـرب سـیـلی آ
وای.شهیدِ بی سر اومد وای.لاله ی پر پر اومدوای تنش شبیهِ جسمِ علیِ اکبر اومدعجب مُحرمی شد امسال شهیدِ بی سَرَم برگشتهبیایید بریم به استقبالش مُدافعِ حرم برگشتهمثلِ علی اکبرِ رو خاک صحرافَقَطَعُوهُ بسُیوف، اِرباً اِربا________عجب مُحرمی شد امسال شهیدِ بی سَرَم برگشتهبیایید بریم به استقبالش مُدافعِ حرم برگشتهتو.به آرزوت رسیدی تو.امام حسینُ رو دیدیوای.به سِیِّدِ شَهیدا تو اَشبَهُ شَّهیدیتو روضه ی مُجَسَّم هستی یه م
رحلت  پیغمبر  و، قتل حسن، قتل رضا شدگِرد زهرا شیعیان از هر طرف جمع عزا شدآسمان  بارید  اشک خون ز  هجران  پیمبرناگَهان در عرش شور و م کُبری بپا شدابر  می زد  چتر  ماتم بر گلستان رسالتبا علی و فاطمه ان چون اَنبیا شد    فاطمه از این خبر صاحب عزا شدصورت  زیبای  حق مهمان  عرش و باغ  رضوانچون مریدان را  زِ این فِقدان به تن تیره قبا شدبرگ  برگ  آیه های وحی  دارد  ذکر رجعتجبرئیل از آسمان با ا
اینجا کجاست برادر من؟ زودتر بگوای یادگــار مــادر من، زودتـر بگـواین دلهره که در دل زینب فتاده چیست؟بنگـر به حـال مضطر من، زودتر بگومنت گـذار و خیمه در این بـادیه مزنتاج سـرم ، صنـوبر من زودتـر بگواحساس می کنم که زمان جدایی استاینگونه نیست دلبر من؟ زودتر بگوتعبیر خواب کودکی ام یادتان که هستای شاخه سار آخر من، زودتر بگوکم بغض های سینۀ خود را فرو ببر!حـرفی بزن بـرادر مـن، زودتـر بگواین غنچه های زیر گلویت نشان چیست؟باشـد فـدات حنجــر من، زو

آخرین جستجو ها

خنده بر هر درد بی درمان دواست . Vincent's blog ❤Musie girls❤ westtervide کتابخانه عمومی شهدای بنادکوک دیزه مرجع مشاوره و معرفی انواع برند های یو پی اس در شیراز tersynchriri عاشقان امام دوازدهم میس اف نسیم مدرسه