نتایج جستجو برای عبارت :

گریه تو روضه ات شده اکسیر بهشتی

با غصه های آل عبا گريه می کنیدر اوج روضه های عزا گريه می کنیما با گناه اشکِ تو را در می آوریماز سوز بی وفایی ما گريه می کنیای صاحب عزا، تو به این روضه های مامی آیی و بدون صدا گريه می کنیگاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»در مشهد امام رضا گريه می کنیبر کشته ی فتاده به هامونِ کربلابر داغ سید الشهدا گريه می کنیاین روزها به حال دل زینب اسیردر ماجرای شام بلا گريه می کنیبر رأس های رفته به بالای نیزه هابا خیزران و طشت طلا گريه می کنیحالا دوباره چشم تو ر
با غصه های آل عبا گريه می کنیدر اوج روضه های عزا گريه می کنیما با گناه اشکِ تو را در می آوریماز سوز بی وفایی ما گريه می کنیای صاحب عزا، تو به این روضه های مامی آیی و بدون صدا گريه می کنیگاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»در مشهد امام رضا گريه می کنیبر کشته ی فتاده به هامونِ کربلابر داغ سید الشهدا گريه می کنیاین روزها به حال دل زینب اسیردر ماجرای شام بلا گريه می کنیبر رأس های رفته به بالای نیزه هابا خیزران و طشت طلا گريه می کنیحالا دوباره چشم تو ر
اشعار شهاد ت امام حسن عسکری علیه السلام ـ امیر حسین الفتامروز با تمام توان گريه می کنیمهمراه با امام زمان گريه می کنیمدر پشت دسته های عزا سوی سامرادر لا به لای ان گريه می کنیمشاید نماز ظهر رسیدیم در حرمآن لحظه با صدای اذان گريه می کنیمآقا اگر به مرقدشان راهمان دهنددر روضه ی مبارکشان گريه می کنیمدر غصه اسارت مردی که سال هااز او نبوده نام و نشان گريه می کنیمبر لحظه ای که آب طلب کرد آن امامما نیز یاد تشنه لبان گريه می کنیمهم در گریز روضه
روضه تو روضه درده روضه رنجه روضه غربتروضه تو روضه آهِ روضه صبرِ روضه حسرتنگه نداشتن حرمتت رو میون کوچه کشوندنتآتیش زدن در خونتو با دست بسته بردنتغریب موندی بین یه شهر نامرد آقاتوی آتیش گفتی مدد مادر زهراغریب یابن اهرا*****پیچیده باز میون خونه شعله زهر از کینه حیدرداره آقا میباره مثل ابر بهاری به یاد مادرپشت در اومد مادر ما به دست شعله معجر افتادجلو چشم اهل خونه در به روی مادر افتادهنوز با یاد اون لگد خون می‌بارهعلی بعد از محسن به فکر مسما
السلام ای روضه ات آغاز ماتم یا حسین در دلم از روضه ات شور مُحرّم یا حسینخونبهای خون تو گردیده خون کبریا ای سراپای وجودت نور خاتم یا حسینمطمئناً از دعای خیر زهرا و علی ست در سپاهت می شود آنکس که مَحرَم یا حسینتو عزیز عالم و نعم الامیر عالمی من گدایم من گدایم من گدایم یا حسینعاقبت دست اجل من را به خاکم می برد کن گذر‌ ای ماه در تاریک قبرم یا حسیندر شب قبرم بیا و دست من را هم بگیر ای پناه بی پناهان دو عالم یا حسینمن بدون روضه می میرم نمی مانم دمی زا
بساط روضه همیشه پا برجاستبرای ما روضه جنت الاعلاستمریضی جایی نداره اونجا کهجای یکی مثل حضرت زهراستنمی‌فهمه. نمیدونه.حسین روضش رو زمین نمیمونههزار ساله. که هر هفته.یه مادر داره یه روضه میخونهیه بار با من. بیا روضه.تو که هستی روی روضه‌ها حساسمداوا کن. خودت رو با.یه لقمه نَذریه حضرت عباسحسین جانم.هزارساله کَم نشد غمت آقانشد لَنگِ هیچکی پرچمت آقابباره آتیش از آسمون امسالنمیشه تعطیل محرمت آقاچه از هم دورُ چه نزدیکیه روزی آخر تو روضه
یک روضه آشنا همه جهانمو پر کرده.میترسم دیگه دیداری نباشه.چطور بگم تا بیای؟چطور فریادم به گوشت برسه؟چطور بگم برادرم برادرت رو دریاب تا به احترام همین روضه برسونی خودت رو؟.کاش دیدار به قیامت نمونه.
شعر عروج پدر شهیدشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)-------------------------------------مجلس ماست عزای پدری غمدیدهپدری که به جهان لطف خدایش دیدهپدری که پسرش گشته فدایی خدابر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعاپدری که به لبش روضه ی زهرا بودهگريه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده سالها گريه کن شاه شهیدان بودهنوکر درگه لب تشنه ی عریان بودهمجلس ماست برای پدر پاک شهیدپسرش بوده برای همه مثل خورشیدپسری که  به دیدار پدر آمده استشام تار پدری که  سحر آ مده استروضه خوان روضه بخوان
شعر عروج پدر شهیدشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)-------------------------------------مجلس ماست عزای پدری غمدیدهپدری که به جهان لطف خدایش دیدهپدری که پسرش گشته فدایی خدابر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعاپدری که به لبش روضه ی زهرا بودهگريه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده سالها گريه کن شاه شهیدان بودهنوکر درگه لب تشنه ی عریان بودهمجلس ماست برای پدر پاک شهیدپسرش بوده برای همه مثل خورشیدپسری که  به دیدار پدر آمده استشام تار پدری که  سحر آ مده استروضه خوان روضه بخوان
شعر عروج پدر شهیدشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)-------------------------------------مجلس ماست عزای پدری غمدیدهپدری که به جهان لطف خدایش دیدهپدری که پسرش گشته فدایی خدابر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعاپدری که به لبش روضه ی زهرا بودهگريه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده سالها گريه کن شاه شهیدان بودهنوکر درگه لب تشنه ی عریان بودهمجلس ماست برای پدر پاک شهیدپسرش بوده برای همه مثل خورشیدپسری که  به دیدار پدر آمده استشام تار پدری که  سحر آ مده استروضه خوان روضه بخوان
در مجلس عزای شما گريه می كنم امشب فقط برای شما گريه می كنم  عطر گلاب مرقدتان بر مشام خورد در گوشه ی سرای شما گريه می كنم  چون اشك بین روضه به هر درد مرهم است با نیت شفای شما گريه می كنم  با بال های بی رمق اشك دیده ام در مشرق هوای شما گريه می كنم  من هم مسافرم، وطنم مشهد الرضا ست دنبال رد پای شما گريه می كنم  خواندم چگونه پیر شدی در جوانی ات دارم ز غصه های شما گريه می كنم  عمری برای هجر پدر گريه كرده ای
  از هجر تو طبیعت ما گريه می کند چشم تمام آینه ها گريه می کند   چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است گهواره‌ای به کرب و بلا گريه می کند   پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است دارد به اشک آه و دعا گريه می کند   در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای دارد کنار دست جدا گريه می کند   گودال سرخ روز عطش نعره می کشد از روضه های خون خدا گريه می کند 
بوی جدایی می رسد از گريه هایمبر درد هجرانت حسین جان مبتلایمدر این دو ماهی که عزادار تو بودمآیا قبولم کرده ای ای مقتدایم ؟با این گناهان بزرگ و بی شمارملایق نبودم تا کنی آقا صدایمامّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتیاز مجلس روضه نکردی تو جدایمرزق حلالم گريه بر داغ تو بودهآن گريه هایی که بُوَد آب بقایمیادش به خیر در اوّلین روز مُحرّمسوز دل و اشک و نوا کردی عطایمیادش به خیر هنگام هیئت بین گريهحس می نمودم زائر عرش خدایمیادش به خیر با هر سلام و عرض حاجترن
کاش میشد به دل غمزده سامان بدهمبه دو چشمان کویرم نمِ باران بدهمپیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم مننگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهمگُنهم حال تو را سخت به زحمت انداختچقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟خبط من یوسف من باعث این غیبت شدحقم این است که من تن سوی زندان بدهمخویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کردحیف باشد به خودم منصب انسان بدهمبزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکنکه فقط فخر به این دیدهء گریان بدهمبا همه بی سر و پایی تو رهایم نکنیولی افسوس که من عشق
امشب به رنگ فصل خزان گريه می کنیمهم ناله با زمین و زمان گريه می کنیمهر چند گفته اند که آرام گريه کناما بلند و ضجه ن گريه می کنیمامشب که خانه ی دلمان غم گرفته استمانند ابرهای روان گريه می کنیمهم پای کوچه های مدینه نشسته ایمبا روضه های تازه جوان گريه می کنیمتازه جوان و قد کمانی تعجب استاز غصه های قد کمان گريه می کنیمداریم پای روضهءتان پیر می شویماما هنوز از غمتان گريه می کنیماین خانهء غمی است پر از غربت بقیعاز داغ قبر های نهان گريه می کنیمآر
در روضه ها میبارم اوج طاعتم این استخاک کف پای حسینم عزتم این است در این دهه یک شب نیایم روضه میمیرمسوگند در م که یوم الحسرتم این استدارایی ملک سلیمان را نمیخواهممن گوهری چون اشک دارم ثروتم این استآری مگر این اشکها شوید گناهم راتنها امید بخشش معصیتم این استخیلی حضور فاطمه حس میشود اینجادر روضه گر هستم مودب علتم این استشیرین تر از شهد و عسل ذکر حسین جان استبیزارم از لذات دنیا لذتم این استتا آخر ماه صفر مشکی به تن دارمشکر خدا که حاصل تربیتم
آقا سلام، روضه مادر شروع شدباران اشک های مکرر شروع شدآقا اجازه هست بخوانم برایتاناین اتفاق از دم یک در شروع شدتا ریشه های چادر خاکی مادرتآتش گرفت،روضه معجر شروع شدفریادهای مادر پهلو شکسته اتتا شد فشار در دو برابر شروع شداین ماجرا رسید به آنجا که نیمه شببی اختیار گريه حیدر شروع شدوقتی رسید قصه به اینجای شعر منایام خانه داری دختر شروع شد .دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهریک ماجرا به قافیه سر شروع شد 
یوسف رحیمیامام زمان(عج)-مناجات فاطمیهآمد محرّم علی و ماه فاطمهآتش گرفته جان تو از آه فاطمهبا ذوالفقارِ خون جگر خورده در نیامبازآی خون فاطمه خونخواه فاطمهبازآی تا تو روضه بخوانی برایمانبا های هایِ گريه ی جانکاه فاطمهبی شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تربالای قبر محسن شش ماهه، فاطمهآه از میان آن در و دیوار شد شروعبعد از نبی سلوک الی الله فاطمهپشت در و کنار بقیع و به روی نیمعنا شده ست سرِّ فدیناه فاطمهم، به پاست روضه ی ارباب بی کفنپیراهنی
روضه ی تو روضه ی درده روضه ی رنجه روضه ی غربت    روضه ی توروضه ی  اهه روضه ی اشکه روضه ی حسرتنگه نداشتن حرمتت رو   میون کوچه کشوندنت    اتیش زدن در خونه تو بادست بسته بردنتغریب موندی بینه   یه شهر نامرد  اقا2     توی اتیش گفتی مددمادرزهراغریب یابن اهرا.بند2پیچیده بازمیون خونه شعله ی زهرازکینه ی حیدر   داره اقامیباره مثله ابربهاری به یادمادرپشت دراومدمادرمابه دست شعله معجرافتاد    جلوچشم اهل خونه  در به روی
کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره وسط روضه یکی بلند شد تا برود.حواسم پرت شد!گفتم: بنشینید تا جلسه شلوغ نشود! روضه را گوش بدهید بعد بروید!»مجلس که تمام شد،آقا اشاره کردند، رفتم کنارشان، فرمودند: چه‌کار به مردم دارید؟! بگذارید هرکه می‌خواهد، برود!وقت خواندن، اربابت را ببین، نه مردم را.وقتی برای خود صاحب‌عزا بخوانی، حتماً متوجه می‌شوی چه لذتی دارد.»(این بهشت، آن بهشت، ص۵٨؛ بر اساس خاطره‌ای از مداح مسجد معظم‌ل
بلا نازل شد و هیئت نشد برپا، ببخش آقاندانستیم عمری قدر نعمت را، ببخش آقاکنار هم چه راحت گريه میکردیم در روضهچه راحت برد ما را با خودش دنیا، ببخش آقاتمام کوچه مشکی پوش میشد! سخت دلتنگیمبرای تکیه ها و آن سیاهی ها، ببخش آقاخرابش کرده ایم و تو بزرگی کن درستش کندرستش کن! به جان مادرت زهرا(س)، ببخش آقاتمام ِ آنچه را داریم در یک آن! بگیر از مافقط بزم عزایت را نگیر از ما، ببخش آقامحرّم پیش ِ رو داریم و برگ نوکریمان رابیا و رد نکن لطفا بزن امضا، ببخش آقا
تا انتظار روی تو را می کشیم ماحسرت برای کرب و بلا می کشیم مابا این حساب روز ظهورت بعید نیستدانی به غیبت تو چه ها می کشیم ماایام را به عشق شما صبر میکنیمداریم در فراق بلا می کشیم مابیگانه نیست شیعه ی تو با غم دلتخود را به روضه تا به خدا می کشیم ماعمری ست غصه ی اُسرا می خوریم و بعدبا درد حسرت شهدا می کشیم مادر روضه بر اسیری زینب که می رسیمآه از نهاد مثل شما می کشیم ماهر دم دعا کنیم که صبح فرج رسدناله ز دل به وقت دعا می کشیم ماصبح و مسا گريه کن مجلس ت
الا که صاحب عزای تمام غم هایی دوباره فاطمیه آمده؛ نمی آیی؟ به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر تو را طلب کند این دیده های دریایی کجا سیاه، به تن کرده ای غریبانه کجا به سینه خود می زنی به تنهایی کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی برای گريه به غم های مادرت آقا نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی شنیده ایم که گفتید روضه خوان باشیم به روی چشم؛ هرآنچه شما بفرمایی شنیده ایم زمین خورده است مادرتان 
عالم بدون فاطمه دلگیر خواهد شدبا او حدیث عاشقی تفسیر خواهد شددار الشفاء ما از این روضه به آن روضه استبا نام زهرا اشک هم اکسير خواهد شدشأن عظیم قنبر از فیض کلان اوستعلامه هم بی نام او تحقیر خواهد شداو خطبه خواند ذوالفقارش خوب ثابت کردگاهی زبان در معرکه شمشیر خواهد شدبا او قیامت ترسی از آتش نخواهم داشتبچه کنار مادر خود شیر خواهد شدافطار خود را هر سه شب بخشید بر سائلیعنی گدا هر چه بیاید سیر خواهد شدامروز باید در کنار فاطمه باشیم فردابرای یاری
بفرمایید روضه با عرض تسلیت به شما عزیزان بابت ایام سوگواری روزهای آخر صفرالمظفّر شهادت حضرت سبط اکبر امام حسن مجتبی (ع) و شهادت شمس الشموس امام رضا (ع) و همچنین شهادت حضرت ختمی مرتبت رحمت للعالمین روحی فداه محمد مصطفی (ص). مراسم روضه خوانی همراه با ضیافت شام در حسینیه همت طزنج شنبه شب 27 صفر مصادف با 4 آبان 1398 بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار میشود. از ارداتمندان به اهل البیت (ع) و خواهران و برادران دینی عزیز دعوت بعمل آمده است تا در این مراسم شرکت
دیروز برای دومین بار روزمان با روضه آغاز شدروضه هایی که پدر میگوید تاسوعای سالهای دور از محمد شنیدهاما نه به آن آرامی که او برایم بازگو میکند!کمتر بزن بازوی خود را بر زمین شرمنده ام کردی گل ام البنینبرخیز و با ان چشم خون الود خود رخت اسیری بر تن زینب ببینپ.نماه منیر بنی هاشم.اوین آباد.نه گوزل زینت وردیناورئیمیزی حسینیوین اوخشامالارینن.
دو ماه زندگیم خرج روضه های تو بودسلام روز و شبم سمت کربلای تو بوددلیل سجده ی ما تربت تو بود فقطدلیل گريه ی ما مجلس عزای تو بودنگاه کن به دلی که تپیده با غم تودلی که در همه حالات مبتلای تو بودشبی برای گدایان خود دعا کردیخدا هر آنچه به ما داد از دعای تو بودحـسـیـن آقا جاننوشته اند که جبریل هم دلش میخواستبه جای این همه منصب فقط گدای تو بودگدا شدن به در دوست قصد دیدن اوستوگرنه نان گدایی که هر گدا داردآقام آقام آقامتویی که نور خداوند در تو جلوه نمو
زمزمه امام زمان عجشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)منتقم خون خدا ادرکنی-----------------------------بانی روضه ی شاه شهدا ادرکنیآ خرین منتقم خون خدا ادرکنیما همه غرق عزائیم عزای شه دینیادگار خلف آ ل عبا ادرکنی غیبت ودوری از ماگل طاهاتا کی ؟از پس پرده بیا رُخ بگشا ادرکنیمادرت فاطمه درسوگ بنشسته بیایوسف گمشده ی شیر خدا ادرکنیخیمه ی ماست عزاخانه ی دوستیابن الحیدرشعف روضه ما ادرکنیروضه خوان باش و بیا مجلس ماصاحب بیرق خون شال عزاادرکنیدیدگانت شده از خون رنگین&n
باز هم اربعین رسیده بیاباز هم از تو بی خبر ماندمعاشقانت زیارتت کردندمن ولی باز پشت در ماندم روز و شب غبطه می خورم آقابه کسانی که با تو مأنوسندعاشق و بی قرار و بی تابنددست و پای تو را که می بوسند دیدن تو به من نمی آیدتو کجا و نگاه هر جاییمن اگر آنچه خواستی باشمتو سراغم به خواب می آیی؟ نکند عاق کرده ای من رانکند صبرتان سر آمده استگر عتابم کنید حق داریدهر گناهی ز من بر آمده است خواستم تا ببینمت در خواببه نگاهم اجازه داده نشدخواستم تا ب
پیراهن عزای تو "جوشن کبیر" ماستذکر سلام بر تو" دعای مجیر" ماستپیراهنی که پرچم سیّار کربلاستبر شانه بلند ، ولی سر بزیر ماستما را دراین لباس بهشتي کفن کنیدزیرا پر از شمیم خوش و دلپذیر ماستما از غبار روضه ، شفاها گرفته ایمفردا هم ، این لباس عزا، دستگیر ماستهرکس بر این لباس عزا طعنه می زندفردا برای یک نخ آن هم ،اسیر ماستروضه شروع شد؛ روضه ی جانسوز پیرهنآن پیرهن که سایه عرش حریر ماستجانم فدای پیرهن مثله مثله اشآن کشته فتاده به هامون امیر ماستشاعر

آخرین جستجو ها

Nina's page «به امیدایرانی همیشه پایدار» recatiti winx-aks وبلاگ نمایندگی حسنانی فولکلور الاهواز نمایندگی پاناسونیک در تهران veibidecfi قاب بروجرد ali113