نتایج جستجو برای عبارت :

مدح مرثیه یابن الحسن کجایی مردم از این جدایی در اول قبل از دعا خواندن میخانند در مورد امام زمان

السلام علیک یا حسن بن علی ایها العسکری (ع)شد عزای باب مظلومت بیا يابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا يابن الحسنعسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسندر عزای عسگری آید ی اهل دلصد فغان همراه با شور ونوا يابن الحسنآب شد شمع وجودش زاتش زهر ستمخاک غم بر سر کنم زین ماجرا يابن الحسندر جوانی رفت از دنیا امام عسگریشد کویر دل از اين غم شعله زا يابن الحسناين مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآهتسلیت گوئیم امشب بر شما يابن الح
شد عزای باب مظلومت بیا يابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا يابن الحسنعسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسندر عزای عسگری آید ی اهل دلصد فغان همراه با شور ونوا يابن الحسنآب شد شمع وجودش زاتش زهر ستمخاک غم بر سر کنم زین ماجرا يابن الحسندر جوانی رفت از دنیا امام عسگریشد کویر دل از اين غم شعله زا يابن الحسناين مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآهتسلیت گوئیم امشب بر شما يابن الحسنگاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمعگاه
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهای که تو هستی دلخوشیم      ای کهبه هر سو می کِشیمگل نرجس به کجايي به کجايي يابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن همه شب بیدار توأم      تو گلی ومن خار توامتا به کی از من، تو جدايي-تو جدايي يابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن ای روی تو، ماهم      من دیده بهراهم بر سر راه تو نشستم که بیایی ای یوسف زهرا      ای گمشده ی ماجلوه نما تا که ن
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهتا به کی از من جدايي، گل نرگسمن نمی‌دانمکجــایی، گل نرگسای تمــام بود و هستم       دل بهگیسوی تو بستمعمر من، عمری بود من       بر ســر راهت نشستم يابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن به خم موی تو اسیــرم، گل نرگسوای اگر من بی تو بمیرم، گلنرگساز دو دیده خون فشاندم       دیده بـــر راه تو ماندماز نفس افتــادم از بس     جمعه‌هامن ندبه خواندم 
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهمن خار توام، ای گل نرجس بیمار توام، ای گل نرجسشب تا به سحر، ای سحر من بیدار توام، ای گل نرجس يابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن تنهایم و جز تو کس ندارم جز دیدن تو هَـوَس ندارماز بس که به دنبال تو گشتمدر سینه دگر نفس ندارم يابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن ای ماه خجل زِ روی ماهت هستم به خدا دیده به راهت کی می شود ای یوسف زهرا یک لجظه تُـرا کنم نگاهت يابن الحسن، يابن الحس
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهای دلبر و دلدار من  ای شمع شام تار منمی میرم از جدايي - می میرم از جداييسرگشته ام من کو به کو ای آرزوی آرزويابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن توباغ گل هستی و من خار توام ای عمر من عمری گرفتار توامای یوسف زهرا سر بازار تو باقیمت جانم خریدار تواميابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن ماه منیرم روی تو باغ بهشتم کوی توای ماه عالم آرا - ای ماه عالم آراای جان من جانان من کی می شو
امام زمان علیه السّلام-شعر با زمزمهجمعه ها گذشت، و نگار من نیامددل به جان رسید و دلدار من نیامدوای از اين جدايي، مُردم از جدايي يابن الحسن کجايي-من آمدم گداییيابن الحسن کجايي-من آمدم گدایی کی شود که من با، دو چشم پُـرستارهماه عالم آرا، تو را کنم نظاره(آقاجان)بی تو ای بهارم، چون برگ خشک وزردمبا دل شکسته ام من، دنبال تو بگردموای از اين جدايي، مُردم از جدايي            يابن الحسن کجايي-من آمدم گداییيابن الحسن کجا
امام زمان علیه السّلام-شعر با زمزمهای گل باغ ولایت             الهی شوم فدایتروز جمعه شد دوباره        می زنم آقا صدایتتو کجائی نمیدونم             الهی دردت به جونمروز وشب گردیده آقا          نام تو ورد زبونم يابن الحسن، يابن الحسن- يابن الحسن، يابن الحسن آقا جون بگو کجائی          منو کشته از اين جدائینجفی یا کاظمینی  &nbs
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهسوختم زِ آتش هجران تو ای یار بیاتا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا من همه عمر تو را جستم و نایافته امتو عنایت کن و یک لحظه به دیدار بیا يابن الحسن، يابن الحسن- يابن الحسن، يابن الحسن من که از کوی طبیبم نگرفتم خبریتو که دانی چه گذشته است به بیمار بیا جان به تنگ آمده بس در قفس کهنه به تنبهر آزادی اين مرغ گرفتار بیا يابن الحسن، يابن الحسن- يابن الحسن، يابن الحسن همه جا گشتم و دستم به وصالت نرسیدتو ب
امام زمان علیه السّلام -شعر با زمزمهای دلبرم من، دل به گیسوی تو بستمای عمر منِ عمری سر راهت بنشستممحراب من ابـروی تو          يابن اهراای قبــله من  روی تو        يابن اهراای شـام قَـدرَم موی تو       يابن اهرااز دیده خون فشانده ام      يابن اهراچشم انتظارت مـانده‌ام     يابن اهراهر جمعه ندبه خوانده‌ام     يابن اهرا يابن الحس
امام زمان علیه السّلام–فاطمیه/ مدح و مناجاتگلهمیشه بهارم چرا نمی آیی؟گرهفتاده به کارم چرا نمی آیی؟يابن الحسن-يابن الحسنيابن الحسن-يابن الحسنچهجمعه ها که رسید و دلم هوای تو کردبهخلوت دل زارم چرا نمیایی ؟يابن الحسن-يابن الحسنيابن الحسن-يابن الحسن بیاکه شوق وصالت نهایت عشق استوصالعشق تو دارم چرا نمی ایی؟يابن الحسن-يابن الحسنيابن الحسن-يابن الحسن بهارمن منتظر خزان گشتهبهدیدن خزان من منتظر چرا نمایی؟ يابن الحسن-يابن الحسنيابن الح
امام زمان علیه السّلام–شعر مدح و مناجاتای منجی دل‌های خزان‌دیده، کجاييکی می‌رسد آن جمعه موعود، بیاییای نبض زمان، ذکر دعای فرج تومافوق مکان، در نظر اهل ولاییکنزُالفقرایی و همانند نداریتو رحمت موصوله احسان خداییعیب از دل ما نیست، گرفتار تو هستیمعیب است کریمان، که برانند گداییای زائرِ تنهایِ سحرهایِ مدینهدلسوخته از روضه اُم‌النجباییباید که تقاصِ دمِ مظلوم بگیریچون منتقمِ خونِ امام‌ُالشُّهدایییک جمعه بیایی، همه باشیم کنارتگر می
امام عسگری(ع) شعر شهادت شد عزای باب مظلومت بیا يابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا يابن الحسنعسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسندر عزای عسگری آید زِ نایِ اهلِ دلصد فغان همراه با شور و نوا يابن الحسنآب شد شمع وجودش زآتش زهر ستمخاک غم بر سر کنم زین ماجرا يابن الحسندر جوانی رفت از دنیا امام عسگریشد کویر دل از اين غم شعله زا يابن الحسناين مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآهتسلیت گوئیم امشب/امروز بر شما يابن الحسنگا
امام زمان علیه السّلام–سرود آغاز امامتبه عشقِ صاحب الزمانامشب رو شادی می کنمزِ رحمت و کرامتشدوباره  یادی  می کنممیگم مبارکت باشهتاجِ  امامتت  آقاخوشَم که بوده از ازلتو دل ولایتت آقايابن الحسن - يابن الحسن - يابن الحسن - يابن الحسنبی تو نفس کشیدنمآقا محاله، برا منچه تقدیر خوبی دارمتو پادشاه و، گدا منتو سایه سارِ عالمیچرخِ فلک به دست توستنه تنها ما زمینی هاجنّ و ملک پابست توستيابن الحسن - يابن الحسن - يابن الحسن - يابن الحسنهم آدم و
ای دل خسته ی ما مست تو مولا الغوثتشنه ی روی توایم ای گل زهرا الغوثهمه دنبال تو گردیم اماما الغوثاز خدا روی تماشایی تو می طلبیمنفس گرم مسیحایی تو می طلبیمبین خوبان پی رخسار تو بودن زیباستوسط معرکه دنبال تو گشتن زیباستوقت پیکار به سوی تو دویدن زیباستتا ببینیم همه صحنه ی هم عهدی رابشنویم از لب تو ذکر انا المهدی رابه خدا شام و سحر از غم تو گریانیمهمه سربند به سر در پی تو حیرانیمدر صف یاری تو نیست چنان طوفانییک طرف آتش فتنه، طرفی یاری تودر دل فتن
شد عزای باب مظلومت بیا يابن الحسنجان به قربان تو ای صاحب عزا يابن الحسنعسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستمکز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسندر عزای عسگری آید ی اهل دلصد فغان همراه با شور و نوا يابن الحسنآب شد شمع وجودش زاتش زهر ستمخاک غم بر سر کنم زین ماجرا يابن الحسندر جوانی رفت از دنیا امام عسگریشد کویر دل از اين غم شعله زا يابن الحسناين مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآهتسلیت گوئیم امشب بر شما يابن الحسنگاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمعگا
امام زمان علیه السّلام-شعر با زمزمهچو گیسوی تو من در پیچ و تابم يابن زهراچرا یک شب نمی آیی بخوابم يابن زهراتوئی ماه منیرم، به گیسویت اسیرماز آن ترسم که آخر، زِ هجرانت بمیرم حبیب منی - طبیب منی - بیا درمان دردمکجا جویمت - چو گل بویمت - بیا دورت بگردميابن الحسن روحی فداک-متی ترانا و نراکيابن الحسن روحی فداک-متی ترانا و نراک دلِ من بر سر زلف تو دارد آشیانهنمی دانم چرا از من نمی گیری نشانهبگو با من کجايي، چرا از من جداييگمانم يابن زهرا، نجف یا
با زهر کینه کشتند امام عسکری را از نو خزان نمودند گار حیدری را ای خاتم امامت‏ مهدی سرت سلامت‏ در سامره بپا شد غوغای روز م ابن‏الرضا فدا شد در راه دین داور ای خاتم امامت‏ مهدی سرت سلامت‏ باغ جنان سراسر شد بزم نوحه خوانی‏ کشتند عسکری را در موسم جوانی‏ ای خاتم امامت‏ مهدی سرت سلامت‏ يابن الحسن ز جا خیزرخت سیه به ‏برکن‏ جاری سرشک دیده در ماتم پدرکن‏ ای خاتم امامت‏ مهدی سرت سلامت‏
اين جمعه هم گذشت و بازم دلم گرفت و ازت خبر نیومدیه گوشه ای نشستم بازم دوای درد من از سفر نیومديابن اهرا .ببین شدیم گرفتار     برای ما دعاکن    اقازمان افطاريابن اهرا.ببین دیگه بریدیم    امید ما تو هستی     از همه ناامیدیم2يابن اهرا  اقام اقام کجايي   ای داد از ازین جداييبند2بازم تو اين دل شب  دوباره اومدم من  پای دعا نشستم  خدای مهربونم  تا که بسازی از نو   باز خودمو شکستمیارب ال
امام زمان علیه السّلام -شعربا زمزمهاين همه ی آرزومه که من بشم فدایتیا که یه روزی بیاد که من، کنم نگاهتدیده ی من به راهت آقا    دل اسیر نگاهت آقامن که نه! کل انس و جانند  همگی در پناهت آقا يابن زهرا ای گل طاها- يابن زهرا ای گل طاها مرغ دلم پر زده آقا، تا جمکرون تا جمکرونشب های جمعه بی لونه ام و ،بی آشیون بی آشیونهمچو لیلی مجنونت هستم    من گدای میخونت هستمجان زهرا برا ظهورت     جمعه ها ندبه خونت هستم ی
یا صاحب الزمان.امشب،مهمونتم،مولا،يابن الحسنهستم، سربازِ تو،نذرِ ،تو جانِ منپر میگیرم ،تا به آسمونشوری داره،دل هر جووندلبر اومد،عشق فاطمهصاحب امونآقاجون!تو روشنی بخشی توی دنیا به دل نوکرآقاجون!یه عمره گداتم، مبتلاتم چی از اين بهترآقاجون!تو اين شبا از تو میخونم با مددِ حیدرآقاجون!آقاجون!امشب،مهمونتم،مولا،يابن الحسنهستم، سربازِ تو،نذرِ ،تو جانِ من_______روی لبهات،ذکر یا رَبِ،عشقت آقا،عمه زینبِنوکرت تا،آخرین نفس،پایِ مکتبِآقاجون!تم
 فقط خدا می‌داند که مولایمان امام حسن عسکری علیه السلام از بی مهری و بی وفایی مردم چه دیده بود که در آخرین روزهای عمر خود اين گونه به پسرش مهدی (عج) وصیت کردند : در میان مردم نمان. و جز در کوه های صعب‌العبور و سرزمین های خالی از سکنه مقیم نباش! » قرن ها از اين وصیت پدر می‌گذرد و پسر همچنان به اين وصیت عمل می‌کند. و باز هم فقط خدا می‌داند که در طی قرن ها بی مهری و بی وفایی شیعه ، در اين آوارگی دوران غیبت ، چه بر مولایمان حجة بن الحسن (عج) گذ
 امام زمان علیه السّلام–شعر مدح و مناجات(آقاجان، یا صاحب اّمان)عالم بدون روی شما، سامان نداردافسوس، گویا هـجرتان، پایان ندارد من فاش می گویم، از اين باکی ندارمبی حُبّ شما، هرگز کسی ایمان ندارد (آقاجان)دنیا به قحطیِ عدالت خو گرفتهبرگرد بی رویت عدالت، جان ندارد "اَینَ استَـقَـرَّت" صبح و شب ذکر لب ماستدور از تو اين دل، میل بر رضوان ندارد هر مومنه، هر مومنی که عشق اوییدیگر توان دوری و هجران ندارد "وَانظُر اِلَینا" ما همه محت
تنهاترین غریب کجايي ظهور کنای بهترین حبیب کجايي ظهور کن آقا بیا دوباره حوالی قتلگاهپیچیده بوی سیب کجايي ظهور کن بر سینه ی حسین نشسته هنوز هماين شمر نانجیب کجايي ظهور کن داری شبیه فاطمه ها گریه می کنیبر گونه تریب . کجايي ظهور کن بر روی دست باد سوار است روی نیزلفی که شد خضیب کجايي ظهور کن با جامه های پاره به بازار می روداين عترت غریب کجايي ظهور کن اين خاک، کربلاست و هر روز جاری استاين قصّه ی عجیب کجايي ظهور کن .وحید محمدی
سبک: ای صفای قلب زارميابن زهرا باز دوباره ،پر زده دلها به سویتکن دعایم يابن زهرا ،تا بگیرم عطر و بویتفدای روی تو تمام هست منشدم مهمان تو بگیری دست منبیا مهدی بیا ۴يابن زهرا باز دوباره ،آمدم بر تو پناهمبه حق جدّ غریبت ،از کرم بنما نگاهمالا ای درّ ناب بده بر من جوابز لطف تو شود دعایم مستجاببیا مهدی بیا ۴يابن زهرا باز دوباره، آمده سویت گدایتگل نرگس از کرم کن ،بر من مسکین عنایتالا صاحب کرم نگر چشم ترمنما لطفی که من گدای اين درمبیا مهدی بیا ۴يابن
از روزی که در خانه ای در حصر متولد شدی ، قد کشیدی و امام شدیتا همین امروز که در زندان غیبت اسیری. سخت است امان اهل آسمان و زمین باشی اما آواره کوه و بیابان.سخت است آقا و مولا باشی اما تنها و یگانه.سخت است رحمت واسعه خدا باشی اما غریب و طرد شده.سخت است همه باشند و تو نباشی. که همه فارغ و آسوده باشند و تو با خار در چشم و استخوان در گلو‌ ، نظاره گرِ بیچارگی فرزندانت باشی. يابن الحسن!ما را ببخش که نه شیعیانی راستین برایت بودیم و نه فرزندانی خل
کاربران فضای مجازی در روز ولادت امام رضا(ع) برای ظهور هرچه سریع‌تر آخرین منجی عالم بشریت دعا کردند. صدها سال است تمام مردم جهان در سراسر کره خاکی چشم امید به ظهور منجی عالم بشریت دوخته‌اند تا وعده الهی محقق شده و جامعه بشریت از ظلم و زور و ستم آزاد شود.در مذهب شیعه نیز، چشم امید همه مردم به آخرین پیشوا و دوازدهمین امام شیعه، حضرت حجت بن الحسن(عج) می‌باشد که سال‌هاست به خواست خداوند از دیده پنهان شده و اين غیبت، دوست‌داران و منتظران ایش
آقا جانميابن الحسن : ای محوتماشای تو چشمان پری ها از رایحهات مست،تمام سحری ها  خون استدل ما ز فراق رخ ماهت محصولغم عشق تو شد خون جگری ها با بادصبا من گله از زلف تو کردمتا چندبمانیم در اين بی خبری ها آوای اناالمهدی تو از حرم عشقپایانبدهد بر همه ی نوحه گری هايابن الحسن، يابن الحسن-يابن الحسن، يابن الحسن
وقتی هنوز در سفری يابن فاطمهمائیم و هجر و در به دری يابن فاطمهموی سپید منتظران شد گواه مابا ما چه کرده اين خون جگری يابن فاطمهشوق وصال روی تو امید زندگی ستتا بازگردی یک سحری يابن فاطمهدر چشم های عاصی ما گریه ای نماندحتی به گوشه ی نظری يابن فاطمهگفتم به باد تا که رساند برایماناز جانب شما خبری يابن فاطمهاين جمعه جان حضرت زهرا ظهور کنشاید قسم کند اثری يابن فاطمهسوگند می دهم به علی اصغر حسینبر شرمساری پدری يابن فاطمهاين انتظار هم فقط از روی عاد
مردم در سالروز امامت امام زمان (عج) جشن می‌گیرند تا دل‌های خود را برای ظهور مولایشان آماده کنند، مولایی که با آمدنش جهان را پر از عطر عدل خواهد کرد و جهان همچون گلستانی خواهد شد. نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت حضرت حجت بن الحسن العسکری (ع) است. ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال 260 هجری قمری به امامت رسیدند.اين روز سرآغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه به شمار می‌رود؛ چرا که امامت فردی آغاز می‌شود که امام‌های پیشین از غیبت و

آخرین جستجو ها

Hugh's style healdecubig ایران نوین ثبت sicresela ببخشید شما ؟ وبلاگ نمایندگی شمس زندگی ما antefolkge تدریس آنلاین و حضوری ریاضی دبیرستان و دانشگاه مجله اینترنتی کاروک : علم وفناوری،کامپیوتر و اینترنت،ورزش،تغذیه،سلامت