حکایت کوزه عسل ملانصرالدين ملا نصر الدين سندي داشت که باید قاضي شهر آن را تایید می کرد اما از بخت بد او قاضي هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد .ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضي شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند .این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت. بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضي رفت کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.قاضي همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را ديد بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر
درباره این سایت