باز همون آهنگی روکه با هم گوش میدادیمگذاشته بودم تو گوشمداشتم مرور میکردمخط به خطشو با صداتبا چشای بستهچشامو که باز کردم دیدمیه پیرمرد داره گریه میکنهپرسیدم چی شدهمیگه داشتی زیادیبلند بلند بهش فکر میکردیمنو یاد عشقم انداختیشونه هاش لرزیدگونه هام لرزیدزله شد تو دلمباریدم مثه همیشهموج
درباره این سایت