حکایت: درشکه سواری ناصرالدين شاه در سرمانقل کرده اند که در یک روز سرد زمستانی که برف سنگینی در حال باریدن بود ،ناصر الدين شاه هوس درشکه سواری به سرش زد .درشکه چی بیچاره را صدا کرد و دستور داد که اتاقک درشکه را برایش گرم کنند و منقل و وافور شاهی را هم در ان مهیا کنند .آنگاه در حالی که دو سوگلی را در دو طرف اش گرفته بود در درشکه گرم و نرم به درشکه چی دستور حرکت داد .کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد،هوس بذله
درباره این سایت