یادم آمد با تو قهرم ، رو زِ تو برداشتمآن طرف بر روی دیوار ، عکس تو لبخند زدچشم هایم سمت قلبت ، منحرف بودند بازاز دهانم دوستت دارم ، پرید و گند زدخواستم از عشق تو ، دوری کنم نگذاشتندهر کجا می رفتم آنجا ، صحبتت بود و نَبردمشت های بسته ام را، پشت خود بردم مگراز تو بگریزم که ، مشتم را نگاهت باز کردگوشیم را از صدایت ، پاک کردم ، آمدیدر دو گوشم بی صدا گفتی ، که در قلب تو امخواستم فکرت نباشم ، خاطراتت زنده شدخواستم اما نشد ،جانا ! به چشمانت قسمزورکی رو
درباره این سایت