نتایج جستجو برای عبارت :

ریشه واژه رایگان

در اصول بازاریابی مهاهیم بسیار زیادی وجود دارد که برای اینکه بتوانبم در مورد بازاریابی خود فعالیت های مناسبی را اعمال کنیم باید حتما در مورد اصول و مفاهیم این تخصص از موارد زیادی اگاهی داشته باشیم تا بتوانیم تغییرات زیادی را در مورد کسب و کار خود اعمال کنیم در ادامه در مورد واژه ای به نام دامپینگ بیشتز صحبت خواهیم کرد.
بی سوگند و قسمی که سهراب به" تماشا"، "آغاز کلام" و "پرواز کبوتر از ذهن" یاد کرد؛ به راستی که "واژه ای در قفس است".این وبلاگ رو امروز برای درج دلنوشته هام از آغازی نه چندان دور تا پایانی دیر یا زود، ساختم
درگویشهای ایرانی همتای لغت عربی تشخیص واژه ایرانی پیزان(پی-پت=بر-به+زان=دان-دانستن) بوده که با واژه فرزانه همريشه است. حیدریملایری واژه پرناس از ريشه ناس-شناس را به جای تشخیص نشانده ولی در لغتنامه هاپرناس از ريشه ناس=نابودی به معنای نابود شدن تباه گشتن است.
آه برای من معمایی است که فقط با دست های مهربان و چشم های نافذ دوست داشتن حل می شود آه برای من فقط یک واژه یا یک اسم صوت نیست نقش آه برای من منادایی است که همیشه از پشت سر از روبه رو صدایم می زند و تقدیر دوستی با درخت با سبزه های پیاده رو با سایه های رهگذران با افق با شنیدن صداهایی که از هر طرف مرا گرفته اند را رقم می زند من با واژه ها مثل املای دبستانی یا انشای دبیرستانی نمی نگرم من به واژه ها به چشم یک دوست یک زندگی یک آرزو ویک نقش زنده ای که بر دلم
نماز یکی از صورت‌های عبادت و پرستش است که در برخی از دین‌ها وضع شده است.واژهٔ نماز واژه‌ای پارسیست که ایرانیان برای واژهٔ صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است. واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ريشه نماچ که در پارسی میا
به قلم: عبدالرضا زرگری | بارها یادآور شدیم که واژه ی خودساخته و یا به اصطلاح عامه من درآوردی» بین المللی سازی» یا بین المللی شدن» دانشگاه، از نظر ادبیات زبان فارسی، یک واژه ی غلط و اشتباهی است که هشت ماه پیش برای نخستین بار، در ادبیات یکی از معاونان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در تهران استفاده شد و پس از آن به سطح گفتار و ادبیات محاوره ای مسئولان دانشگاهی دیگر استان ها از جمله خراسان رضوی هم نسوخ کرد
واژه ایرانی مگانی=رايگان (مگ=بخشش+آن+ی) که عرب آنرامجانی مینویسد از ريشه اوستایی maga- به معنای عطا offering به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه gift و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام  bountyهمريشه است.
تک تک واژه هایم فرو میریزند،سکوت تو وقتی واژه هایم جاری میشوند چنان است که گویی تمام وجود تو گوش میشود چنان که تک تک شان را می بلعی. و من ، تنها زبانم به گفتن مشغول است و خود در حیرت سکوت تو.احساس میکنم هیچ مخاطبی ندارم. صدایم در فضا معلق است. هیچ کس به آن گوش نمی هد.من فقط سکوت میخواهم.سکوت
پدر
آرتمیس لو گدامیس نام داشت. وی فرماندار شهرهالیکارناس مرکز کارپا بودو مادرش در جزیره
ی کارت به دنیا آمده بود. در مورد ريشه ی نام این بانو دو نظر وجود دارد. ممکن است
نام این بانو از الهه ی یونانی یعنی آرتمیس که در اسطوره‌های یونانی، خدابانوی شکار
و ماه و حاصلخیزی بوده، به عاریت گرفته شده‌باشد و از طرفی دیگر ممکن است ريشه ی نام
این بانو از واژه‌های ایرانی آرتا، آرت، آرته (از اوستایی یا پارسی کهن) که می‌تواند
به بزرگ، خوب، پاک واژه‌شناسی ش
آه» را نمی توان نوشت آه را نمی توان خواند آه را باید کشید ،باید از سویدای دلت آتشی نهفته را تا سطح زبان و سقف دهانت بسوزاند آن زمان است که می فهمی آه یعنی چه و مفهوم ومعنای عمیق این واژه ی سوک و این اسم صوت با مسما را می فهمی البته در هر لحظه ای که باشد  .در لحظه ی غمناکی در لحظه ی عاشقی، در لحظه هایی که اینچنین دل تو را به گفتنش وادار می کند این واژه زیباست و شکوهی دارد که سوزو گداز شاعرانه در مقابل موسیقی آن خضوع می کند و سازی برای نواختنش
 یكى از مشهورترین القاب حجت بن الحسن عسکری (عج) ، مهدى است ؛ مهدى » ، اسم مفعول و به معناى هدایت شده است ؛ كلمه مهدویت » نیز برگرفته از همین ريشه است. این واژه در بین اهل سنّت ، از شهرت بیشترى برخوردار است ؛ به‏ گونه ‏اى كه آن حضرت بیشتر با این واژه در نزد آنها شناخته می‌شود. در كتاب‏هاى اهل سنّت نیز این لقب فراوان آمده است ؛ از جمله در :- الصنعانى ، المصنف ، ج ۱۱ ، ح ۲۰۷۷۳- سنن ابن ماجه ، ج ۲ ، ص ۳۰ ، ح ۴۰۸۵ تا ۴۰۸۸- سنن ابو داود ، ج ۴ ، ص ۱۰۷ ، ح
سلام دوستان مرضیه هستم یک هم‌سفر-کمک راهنمای لژیون ششمدستور جلسه این هفته نظم، انضباط و احترام است. این سه واژه در زندگی مانقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارند و در هر قسمتی از کنگره این سه واژه به چشم می‌خورند. زمانی که ما وارد کنگره می‌شویم در آموزش‌ها در این مورد می‌آموزیم و می‌بینیم که در کنگره این سه واژه کاربردی می‌شوند و کم‌کم یادمی‌گیریم که در خارج از کنگره نیز این سه مورد را در زندگی‌مان جاری وکاربردی نماییم.
واژه فدا (فد=نثار) در اوستایی کهن بهشکل vīd-* (در سنسکریت विधा vidhAportion بخش-بخشیدن) به معنای قربانی کردن نثار دهش به رايگان وقف to be devoted to ثبت شده است. عرب از واژه ایرانی فد ريشه فرضی فِداء را ستانده و سپس واژگان جعلی افِداء مفتد افتداء مفدیفدیه متفادی را به دست آورده است. واژه فدوی (چون ساروی=اهل ساری) به معنایفدایی جان نثاراست. در ارمنستان از افزودن پیشوند ن=فرود به وید-ود واژه nver* նվեր به معنای هدیه gift را ساخته اند. ازینرومیتوان به جای لغت لاتین
در
گویشهای ایرانی واژه کموژ (کم=اندک+اوژ=نیرو) به
معنای کمزور ضعیف ضد واژه شاهوژ (شاه=شایسته-بهترین-بزرگ) بوده که در آنها اوژ ريشه واژه اوژمان به معنای انرژی است. اوژ در اوستایی ائوجه aojah و در پارسی میانه اوچ ʾwcخوانده میشده است.
به همینسان به جای لغت عربی اراده میتوان واژه ایرانی کاموژه (کام=عزم-آرزو+اوژ=نیرو+ه=پسوند نسبت) را
نشاند همانطور که در ارمنستان به شکل کامگی اوژ կամքի ուժ و در همین معناwillpower  به کار میرود. واژه لکی ویروشه به م
ريشه و تعریف واژه:عبادت از ريشه عَبَدَ» و به معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ريشه عبد دومصدر عبودیت و عبادت مشتق شده‌است. این دو واژه در عبری و عربی کاربرد داشته و معنی همسان دارد.ابوعلی سینا گفته‌است::: العباده هی غایه الخضوع و التذلّل (عبادت نهایت خصوع و فروتنی است). مرتضی مطهری در تعریف عبادت می‌گوید: پرستش آن حالتی است که در آن انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه
ريشه و تعریف واژه:عبادت از ريشه عَبَدَ» و به معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ريشه عبد دومصدر عبودیت و عبادت مشتق شده‌است. این دو واژه در عبری و عربی کاربرد داشته و معنی همسان دارد.ابوعلی سینا گفته‌است::: العباده هی غایه الخضوع و التذلّل (عبادت نهایت خصوع و فروتنی است). مرتضی مطهری در تعریف عبادت می‌گوید: پرستش آن حالتی است که در آن انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه
آمار گوگل از کلمات مستهجن جستجو شده‌ی ایرانیان! آمار گوگل از کلمات مستهجن جستجو شده‌ی ایرانیان!کاربران ایرانی در سال ۲۰۱۴ در گوگل دنبال کدام کلمات مستهجن بوده اند؟امروزه برخی کاربری‌های اینترنتی در کشورمان علمی است، برخی فرهنگی و نیازی به پنهان کاری نیست که بخش قابل‌توجهی از کاربری‌ها نیز به مضامین غیراخلاقی و محتوای مستهجن مرتبط است. دنیای بی‌حد و مرز اینترنت در هدایتی ناخواسته، کاربران کنجکاو ایرانی را به سوی
از ريشه آریایی *Háwatiبه معنای لذت بردن to enjoy واژه امروزین هوا در ایرانی و عربی به دست آمده که همريشه با واژه اوستایی avaitiبه معنای هواداری میکند کمک میدهد sorgt, hilft و avah(دلخواه-شوق) وauua  (کمک کردن) و aoman(کمک رسان) و واژه لاتین aueōبه معنای مشتاقم I am eager و واژه ارمنی աւիւն awiwn به معنای شوق-هوسenthusiasm  و واژه سنسکریت अवति avatiبه معنای  دلخواه favour و واژه یمنی شهوو (ش+هوا=شهوت) و واژه آلبانیایی ندیمه ndihmë (en-iuwo-ma=help)است.*بنمان: Вопросы языкоого родстаМ
واژه نامه فلسفی مارکس از بابک       واژه نامه فلسفی مارکس از بابک     نام کتاب: واژه نامه فلسفی مارکس  نویسنده: بابک   انتشارات: مرکز  سال نشر: ۱۳۹۱  زبان: فارسی  تعداد صفحات: ۲۲۷ صفحه  فرمت: PDF  حجم: ۳٫۰۶ مگابایت     .دریافت فایل
نکته‌ی کوتاه آموزشی امروز: یک واژه‌ی هم‌ريشه‌ی فارسی-انگلیسیواژه‌ی اسپاش» در زبان پهلوی ساسانی، به معنی فضا» (واژه‌ی عربی)  است. این واژه یعنی اسپاش» با Space» انگلیسی هم‌ريشه است و یکی از نشانه‌های هم‌ريشه و هم‌خانواده بودن زبان پارسی با زبان‌های اروپایی و انگلیسی است. میان زبان های ایرانی ( بلوچی، کردی، آذری باستان، تاتی، تالشی، پارسی، اوستیایی و . ) و زبان های اروپایی از این دست واژه‌های مشترک فراوان است.در نتیجه می‌توان به
پشت یک پنجره به سمت سکوتشاعری واژه واژه می رقصیدآسمان با دلی پر از باراناز دل داغ دیده می ترسیدروزهای بهار زود گذشتهوسِ دست گرم تابستانروز پاییزیِ پر از تردیدفکر شلاق های سرد خزان(کلبه در حسرت چراغی بودآرزوها به خاک می پیوستکورسوی امید هم خشکیدباد. فانوس پیر را بشکست)
در همه منابع روایی اهل سنت واژهصلوات بر پیامبر به همراه واژه آل محمد» آمده است. با این وجود اهل سنت که خود راپیرو سنت رسول الله می‌دانند به سنت پیامبر عمل نکرده و در هنگام صلوات بر پیامبر یافقط به ذکر صلی الله علیه و سلم» اکتفا کرده و یا اگر بخواهند کلمه آل محمد» را اضافهکنند، حتماً واژه اصحاب را نیز اضافه می‌کنند. واژه‌ای که بدعت است و سابقه‌ای در دیننداشته است.
پیشوند نوساز هن به معنای دیگر-غیر-ضد پیشوند هم» از واژه اوستایی aniia
ستانده شده که در سنسکریت अन्य
anyá و در لورستان امروزین هنی (other-alter) خوانده میشود. این واژه در
ایرانی کهن Hanyáh خوانده میشده که به شکل پیشوند an در واژه انیران (غیر ایران) به کار رفته است.
 
بدینسان همتای واژه لاتین alternate
به معنای تناوب واژه نوساز هنتورش و یا هنتورنش (هن=دیگر+تورن-تور=گردیدن+اش=پسوند مصدری)
خواهد بود که از ستاکهای تورنیدن-توریدن به معنای چرخیدن گردیدن to tur
در مقاله ی وب کده یاد آور شدیم که برای ساخت واژه های ترکیبی که پاره ای از آن فارسی و پاره ای دیگر انگلیسی است بهتر است نوشتار واژه یک دست و یک پارچه باشد. در زبان فارسی به رغم دو زبان انگلیسی و عربی, تلفظ حرف W وجود ندارد. بناراین به نظر می رسد که  اگرنوشتار با تلفظ هماهنگ باشد واژه ی به دست آمده برای عموم جامعه خوانا تر باشد.  دو واژه ی وبگاه(vebgah) و وبکده(vebkade) نمونه هایی روشن از جایگزینی حرف v به جای w را نشان می دهد.منبع: هم رند
اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یادگرفتی چیست؟می‌گویم پذیرش است. یعنی:پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاشپذیرفتن ادم ها با تمام نقص هاشونپذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه دادپذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنمپذیرش یعنی:پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیستپذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتنو.داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها، اختلاف ها و جدل ها.
درگویشهای ایرانی واژه کموژ (کم=اندک+اوژ=نیرو) بهمعنای کمزور ضعیف ضد واژه شاهوژ (شاه=شایسته-بهترین-بزرگ) بوده که در آنها اوژ ريشه واژه اوژمان به معنای انرژی است. اوژ در اوستایی ائوجه aojah و در پارسی میانه اوچ ʾwcخوانده میشده است.به همینسان به جای لغت عربی اراده میتوان واژه ایرانی کاموژ (کام=عزم-آرزو+اوژ=نیرو) رانشاند همانطور که در ارمنستان به شکل کامگی اوژ կամքի ուժ و در همین معناwillpower  به کار میرود. 
واژه ایرانی حباب بهمعنای برآمدگی روی آب و واژه مازندرانی هپ hap بهمعنای بادکنک درون شکم ماهی از ريشه kup* به معنای bubble pustule blister به دست آمده اند همانطور که در فنلاند واژه کوپ kupe و درسیبری واژه خپ xap درمعنای بادکنک ماهی fish-bladder بوده و از همین ريشه در سیبری واژه hupojag به معنای حباب آبثبت شده است. *پیرس: Nostratic Dictionary by Aharon Dolgopolsky
دو واژه جبر» و الگوریتم» که امروزه در ریاضیات تمام ملل جهان راه یافته در واقع برگرفته از ترجمه لاتینی کتاب خوارزمی که اولی از نام کتاب و دومی اسم الخوارزمی» یعنی الگوریتمی است. واژه الجبر» (در فارسی: جبر») نخستین بار در عنوان کتاب وی به کار رفته و پس از آشنایی اروپاییان با این کتاب با مختصر تغییراتی (مثلاً به صورت algebra در انگلیسی و algbre در فرانسه) به زبانهای دیگر راه یافته‌است. این واژه از ريشه جَبَرَ در عربی گرفته شده که به معنای شکسته بن
 تور استانبول شناخت شهر استانبول و سوالات گوناگون؟ تور استانبول :استانبول یا اسلامبول ، کدام واژه درست است ؟حال برایتان توضیح می دهم که کدام واژه مناسب است و چرا ؟قبل از ورود اسلام به ترکیه و شهر استانبول نام این شهر قسطنطنیه یا کنستانتین بود .چون این شهر توسط امپراطوری روم اداره می شد و جزو قلمرو امپراطوری روم بود.با گذشت چندین سال و در جنگهایی که بین دولت عثمانی که دولت حاکم در آسیای صغیر یعنی ترکیه بود و امپراطوری روم دولت عثمانی تو
یلدا برگرفته از یک واژه سُریانی می باشد که به تولد و زایش معنی شده است. سریانی زبان رایج مسیحی ها بوده است که از تحقیق و بررسی در کتب تاریخی واژه نامه ها کسب شده است دانشمند بزرگ و تقویم شناس ابوریحان بیرونی با نام میلاد اکبر از شب یلدا یاد می کند و آن را میلاد خورشید دانسته است. واژه یلدا به طور دقیق مشخص نیست که چطور و چه زمانی به زبان فارسی ورود کرده است این گونه از تاریخ بر آمده است که مسیحیان اولیه که در روم زندگی می کردند دچار سختی های ف

آخرین جستجو ها

Keri's game مجسمه پلی استر,فروش عمده مجسمه پلی استر,مجسمه سازان رولند hyatrusmindlect موضوع آزاد فروشگاه اینترنتی شیعه نت ایران فیشر dingmaltpeci حمل اباد دهکده ذرت مکزیکی کهکشان سونیکی من