نگفتم که فاعک از دور داره دست ت میده ؟ البته ديگه الان اینطوری نیست. حرفمو پس میگیرم. فاعک ديگه ما رو در آغوش میکشه. ديگه بابا اینا شلش کردن عجییییب ! مهمونی رفتن و مهمونی دادن شروع شد و خب من بدبخت که این وسط تمرین و پروژه دارم چه غلطی کنم ناموسا ؟![ از حق نگذرم مامان گفت حواسم نبود که تو درس داری ]پ.ن : در این مواقع متاسفانه میرم به این سمت که با خودم لج کنم و ديگه کارهای اون روز رو انجام ندم که البته امروز جلوی این اتفاق رو میگیرم.
دلم میخواد به خدا زنگ بزنم بهش بگم خدا دلم گرفته دلم میخواد بیام پیشت من اشتباه کردم من میخوام بمیرم خدایا مطلحت هرچی میدونی ولی منو پیش خودت بیار ديگه از همه چی این دنیا خسته ام ديگه چیزی خوشحالم نمیکنه حتی حوصله کسی رو هم ندارم فقط منو با خودت ببر از این آدمای دورنگ خستم خسته من ديگه انگیزه ندارم فقط عمرم داره میره
خاب میدونم الان میخواین سر به تنم نباشه چون هزار ساله نبودم .ولی حتمالازم بوده که نبودم ديگه :///همدون میدونین که پونی تموم شدهمنم ديگه نمیتونم این وب پونی رو ادامه بدماز اینرواین وب ديگه وب داستانیمهداستان که درواقع داستانای رمان_فنفیکشنانممثل داستان وارث المنت هفتمولی نمیدونم چند نفر دارن میخوننش برا همین رقبتی به ادامش ندارم وب رمانی که قراره بزنم کلا ماجراش فرق دارهاگه میخواین این داستان رو ادامه بدم زیر همین پست بگین + ديگه د
همیشه جای شکرش هست همه چیمون از این که هست میتونست بدترم باشهاین عشقی که به هم داریم واسه هم وقت میذاریم میتونست کمترم باشهیه چیزی میشه ديگه غصه هاتو بس کن یه چیزی میشه ديگه حالتو عوض کن یه چیزی میشه ديگهبه این روی سکه چشامونو ببندیم یه روزی میرسه که به این روزا میخندیم یه چیزی میشه ديگهبجنگ واسه لبخندی که این روزا کمه دلتو میشن تو ریشت محکمه ما با همیمدرد منه به خدا دردای تو دردای منه بغضتو میفهمم ولی دل روشنه ما با همیم
یه روزای هست که ديگه بر نمیگردن روزایی که حسرتشو میخوری میخوام بگم زندگی کن اما هر لحظه شو غنمیت بشمر شاید فردایی نباشه شاید اونی که الان پیشته فردا نباشه تو زندگیت فقط یکبار به دنیا میای یکبارم عاشق میشییکبارم میمیری یه وقتایی میخوام برگردم به روزای کودکی حتی قبل تر از اون روزایی که پا به دنیا نزاشته بودم یه روزایی هست مثل الان ديگه برنمیگردن حتی حتی اگر تمام دنیا رو بدی یک ثانیه هم بر نمیگرده بیخیال حرفام هنوز تمام نشدن فقط ديگه خسته
#تکست آهنگ " #هرت " از #داریوش #ملتفت.تکست :آبان نود و پنجساختارشکنی از سازمان مُلتَفِتصفر، بیست، یکیه جای غلافی از غربداریوشتبهکار ادبیاتشهر هرته ديگهنی کسی به کسی کی به کیهسه سوته گرفتم چیکاره‌ای از سیس جینتشما جردن ما سی متری جیشهر، شهر هرته ديگهنی کسی به کسی کی به کیهمولایی خیطه ديگهشهر هرته ديگهنی کسی به کسی کی به کیهتو اقیانوسم نی جزیرهاونا خودشون قراره بفهمن کی جدیدهکی ملتفته کی چریکهحدقه‌ی تو به تیرگی میلکِرِ کاکاهای نیجریهسی تا د
یه ذره کفگیرم خورده ته دیگ. الآن ديگه جوریه که نیازه با یار کافه برم، بیرون برم و کلا یه سری خرج به خرجام اضافه شده. و ديگه هم مسئله‌ای نیست که بگم مربوط به خودمه. حقیقتش خجالت می‌کشم که باهاش نرم بیرون. یا مثلا وقتی میگه بریم فلان‌جا بگم که الان پول ندارم. از عمد هم این مسئله رو سعی میکنم باهاش در میون نذارم تا باعث بشه استقلال مالی پیدا کنم.پست بعدی رو وقتی می‌نویسم که یکمی کسب درآمد کرده باشم.برم یه سری به پونیشا بزنم ببینم چه خبره.
سلامامروز صبح خواستم برم سلف، با خودم گفتم که برای اینکه ديگه نخوابم برم کتابخونه دانشگاه. بعد با خودم گفتم میخوام با دستگاه کار کنم و باید تو اتاق باشم. میرم و میام اتاق. اومدم اتاق. یادداشت‌های صبحگاهی رو نوشتم. بعدش خوابیدم. به مدت ۲ ساعت.بعدا که فکر کردم، دیدم که من فقط همین یه کار رو که نداشتم. می‌تونستم برم کتابخونه بقیه‌ی کارهام رو انجام بدم و بعدش بیام بعد از ظهر توی اتاق وقتی که ديگه خوابم پریده، برسم به کارهای دستگاه. این نوشته
آخرین ساعات سال 92 هم داره می گذره. یك سال ديگه هم گذشت، پر از خوشی و ناخوشی، پر از غصه و شادی، یك سال ديگه پیر شدم.تو این لحظات آخر بازم یاد مامان میوفتم. شد سه تا عید كه ديگه با ما نیست. جاش بهتر حتما، خوابشو كه می بینم خوشه. بغض آنچنان داره فشارم میده كه همینجا پشت میز كارم ممكنه ازون هق هق های معروفم تو تنهایی بزنم. دوست دارم برم بهشت رضا پیش مامان ولی می ترسم نتونم برم اونجا؛ آخه شبه می ترسم. شایدم رفتم. تا سال نو 2 ساعت مونده.
من اومدم با پارت اوللللللللراستی تغییرش دادم خب؟خب ديگه نظر بارون کنید و همتون هم باید بدونید ک ديگه میهن بلاگ فقط حروف فارسی رو قبول میکنه و علامتی نگارشی روهم قبول میکنه ولی نذارید نذاره خب ديگه بریم ادامه منتظر دعوت نامه ای؟؟فقط من هرکاری کردم تو ادامه مطلب آپلود نشد همینجا آپلودش کردم ∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆∆بچه گرگ سقوط را تجربه نکرده ، چون تا آن موقع روی سطح صاف زندگی کرده بود .سپید دندان اثر جک لندن∆∆∆∆∆
بچه ها درک کنین سرم شلوغه چند تا وب ديگه عضومسفارشا رو دیر آماده میکنمو ببخشید بد حرف میزنم یا یه جوری ام آخه عصبی امشما نگاه کنینتا حالا تو این وب پیش نیومده ولی وبای ديگه سفارشو آماده میکنم و تحویل میدم به جای تشکر،سرم غر میزنن که چرا اینجوریه چرا اونجوریهخب درک کنین من که شبانه روز تو نت نیستم و حالا لوگوتقیمتش پنج نظر به ثابتهديگه همین در توانم بود ببخشید بد شده
والا ديگه خسته شدماز صب تا شب سرم تو کتابهدارم درس میخونماز اون طرف برای تیزهوشاناز این طرف برای مدرسهبعد یه دیقه میرم واتساپ با کلی شوق و ذوق عکس نقاشی میفرستم و سوال میپرسمآخرش هیچ کس جواب نمیدهخب به آدم بر میخورهبعد میگن تو چقدر حساسیاز وقتی وارد فضای مجازی شدم همین بودهشاید اشتباه کردمشاید باید برگردمشاید. فضای مجازی منو نابود کردههم تو دنیای واقعی طرد میشم هم تو دنیای مجازیبه کدام دنیا پناه ببرم؟فقط دنیای تخیلاتم موندهاونجا خیل
ديگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرمجدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرمتو این بارون تنهایی دارم میرم خداحافظشده این قصه تقدیرم چه دلگیرم خداحافظديگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرمجدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرمديگه دیره دارم میرم چقد این لحظه ها سختهجدایی از تو کابوسه شبیه مرگ بی وقتهدارم تو ساحل چشمات ديگه آهسته گم میشمبرام جایی تو دنیا نیست تو اوج قصه گم میشم
امروز روز است که از کنار ما رفته ای ندای عزیزم مرگ تو برای من غیر قابل باورههنوز هم نمیتونم باور کنم که تو رو از دست دادم ديگه اثری از وجود تو توی دنیای ما نیست جسمت حالا زیر خاک داره میپوسه و ديگه نفس نمیکشی صدامو میشنوی اما حرفی باهام نمیزنی ندا جان خاطراتمون داره دیوونم میکنه . تو برام یه رفیق واقعی بودی . از تو هیچ بدی ای ندیدم حالا هر وقت دلتنگت میشم عکساتو نگاه میکنم . وبلاگتو میخونم . http://nedazamani.persianblog.ir/ديگه نمیتونم ب
نوروز ۹۹ با ترس کرونا شروع شد. البته به سالهای که هی بدتر از قبل میشن ديگه عادت کردیم .به هیچ چیز این جا امیدی ندارم .دعای نوروز امسال سلامتی که نه ، صرفا امید به زنده بودنه .فقط امیدوارم تا سال ديگه زنده باشیم .همین
یه چند روزی هست که دلتنگی سراغم اومده،همه ی سعی ام برای خندیدن،برای همراهی با خنده بقیه بی نتیجس،و قرار دادن کلمات کنار هم سخت شدن یه چیزهایی از دستم درفته که قبلا تو چنگم بودن ،از گوش دادن ديگه خسته شدم ،دوست دارم وسط حرف بقیه بپرم و بگم ببین خواهش میکنم ادامه نده چون ديگه نمیشنوم من حس میکنم درخت وقتی درخت شد که ديگه حرفی برای گفتن نداشت ،قبلش اصلا شاید یه ادم بود ،دلم تنگ شده چیزی که این مدلیش قبلا برام پیش نیومده بود دلم تنگ شده و میتو
ديگه حتی روم نمیشه بیام بگم کارم زیاد تو شرکت و وقت نمی کنم بیام بنویسم، انقدر که هی گفتم جالبه هر قدر فکر می کنم زیاده کار، چند هفته بعدش بدتر میشه. کار ديگه، خدا رو شکر کاری هست که زیاد و کمش برای آدم مهم باشهخدا رو شکر کاری هست که درآمدی داریم ازش و می تونیم باهاش سفر بریم و خانواده رو ببینیمخدا رو شکر سفری هست و دیداری که بعدش هوار تا لباس کثیف و نیاز به شستشو داشته باشیخدا رو شکر که کاری هست تا براش با ذوق لباسهات رو اتو کنی و کمر درد و گردن
پس بگو که قرار بودتو بیایی و من نمیدانستمای دردت به جانبی قرار پر گریه اماین همه سال ماه ساکت من کجا بودیحالا که آمدی حرف ما بسیار وقت ما اندک آسمان هم که بارانیستاون ديگه رفت اون ديگه نیست یه قاب عکس چشای خیساون ديگه نیست اون ديگه مرد قلب منم با خودش بردوقتی برق تو چشاتو دیدم دلم کم آورد حیف محو اون چشات شدم خوابم بردکجایی کجایی اصلا کجایی که من بی تو میدونم داغونمکل شبارو زیر بارونم آخه داغونم داغونمکجایی کجایی اصلا کجایی که من بی تو می
اینم از کوتس هاش یه کوتس مزخرف داره که اونو نذاشتم.کوتس تیلره که میگه:وقتی می خوای املت درست کنی تخم مرغ میشکنی!!!!کوتس ها یه امتیاز برای فیلمن درست , ولی اخه این ديگه چیه؟بگذریم.کوتس ها.ترجمه : بدون درد بدون قربانی ما هیچ چیز نداریم.تو باید بدونی که نباید بترسی ولی بدون که روزی تو خواهی مرد.ترجمه : من نمی دونم من نمی فهمم. چرا یک (آدم) ضعیف نیاز داره تا به یه قوی تر تکیه کنه؟(یا بچسبه)و کوتس مورد علاقه م :ترجمه : اگه در یک زمان ديگه بیدار بشید یا در
نمیدونم . واقعا من اضافی هستم ؟ گاهی تو زندگی فک میکنم من عضو خوانواده نبودم منو سرراه دیدن گرفتن بزرگ کنن تا از گردنشون رد بشم. اخه نمیخوام این تفکر دشته باشم ولی زندگی و اتفاقات باعث میشه همچین فکری کنم . من نمیدونم کجا بد کردم بهش منی که بهترین چیز ها رو یادش دادم ، من که غیر خوبی هیچ بدی بهش نکردم . ولی کمی فک میکنم مکنم میگم پای بچگیش میزارم ولی ديگه اونقدر باید ارزش قائل بشم نمیشم براش، اره راست میگن بعد ازدواج
درود.خیلی وقت بود وبلاگ رو به دلایلی تعطیل کرده بودم.که یکی از مهم ترین آن ها فوت یکی از اقوام بود.حالا که برگشتم باید بدونید که این وبلاگ فقط با عنوان ورزشی ديگه کار نمی کنه بلکه این بار ديگه اخبار مهم رو هم براتون شرح میدیم.به امید این که بتونم نظرتون رو جلب کنم.راستی یه کد اضافه کردم که یه کوچولو مشکل داره هر وقت خاستین بچتین روش کلیک کنین.
برات بگم از خواب، وقتی که هنوز می تونست مسکّن باشه. اون روزایی که هنوز میشد بهش اعتماد کرد. وقتی زخم ها هنوز آنقدر عمیق نبودن که نشه تحملشون کرد. وقتی زمان هنوز اونقدر زیاد بود که بشه یه چیزایی رو درست کرد.با گریه میخوابیدی و بعد خواب انگار رو همه چی، یه گَردِ بی تفاوتیِ عجیبی پاشیده بودن. پا میشدی و ديگه آدمِ رو به مرگ، قبل خواب نبودی. فکر می کنم خوابیدن تنها ناجی فوری ِ بشر برای رهایی از درداشه. اما بدبختی اینه که اونم فقط تا یه جایی جواب می
سلام دوستان این یکی از بهترین موزیک های حامد عزیزه.امیدوارم لحظات خوبی داشته باشید.ریتم : 4/4Bbm G#m Bbm D#m کی گذاشت تو بری من یا قلبه خودت نه بمونو بذار بگم این حسمو بهتD#m Bbm Bدردام این چند تا نیست میشد باشی اما نیست دلت با منB
ئدلقفتقنثمساین اهنگلنتیروش کراش زدمولم کنیدکنت یو سی می؟:|دنت اور تینکجاست فالو مینمیدونم چه ربطی داشتولم کنید رد دادممن برای تو هم،تو برای من بودیرازهای دنیاقول ابدی که شبیه یه جادو بودجرقه مون که زیر نور ستاره ها میزدحالا ببین که توی اتیش میسوزنخاطره هامون به غبار های خرابه تبدیل شدهبا همديگه با همديگهما تا ابد تا ابدخودتم میدونیما یه چیزیو قول دادیم یه چیزیووقتی اتیش سوز میشه تو پشت میکنی(؟:/)قصر شنی نابود شدهدروغگو کیه؟با اتش تا ته د
ئدلقفتقنثمساین اهنگلنتیروش کراش زدمولم کنیدکنت یو سی می؟:|دنت اور تینکجاست فالو مینمیدونم چه ربطی داشتولم کنید رد دادممن برای تو هم،تو برای من بودیرازهای دنیاقول ابدی که شبیه یه جادو بودجرقه مون که زیر نور ستاره ها میزدحالا ببین که توی اتیش میسوزنخاطره هامون به غبار های خرابه تبدیل شدهبا همديگه با همديگهما تا ابد تا ابدخودتم میدونیما یه چیزیو قول دادیم یه چیزیووقتی اتیش سوز میشه تو پشت میکنی(؟:/)قصر شنی نابود شدهدروغگو کیه؟با اتش تا ته د
قبلاً یه طور ديگه بودم حالا شدم یه طور ديگه! نویسندگیه ديگه، آدم رو با خودش می‌بره هر جا که دلش خواست! یه زمانی شعر حرف اول رو می‌زد حالا شده همه چیز نویسی! همه چیز نویس شدم و هنوز هم تو نوشتن و خوندن کتاب کم میارم و میگم ای خدا باز این همه کتاب مونده بخونم، ای نویسنده یه کم بیکار باش تا ما اول کتاب قبلیا رو بخونیم تا برسیم به شماها. (با شما مترجم‌ها هم هستم!) القصه. از فیس‌بوک نویسی و اینستاگرام‌نویسی و تلگرام‌نویسی رسیدیم دوباره سر وبل
دیدید مشکل ابومسلم اسمش نبود و فقط یک بهانه بود و سالها کمک نکردن مسئولین بهش علت ديگه ای داشت؟!!! پدیده یا شهر خودرو مگه اسمش مشکل داره؟ پس چرا هیچ کمکی به تیم فوتبال پدیده و شهر خودرو خراسان نمیکنن؟! حالا نمیگیم پول بهشون بدن ولی قیمت بلیت های استادیوم امام رضا (ع) رو که می تونن کم کنند تا سکوها پر بشه از هواداران ؟!!! کاری که همه استان‌ها و شهرستان‌های ديگه برای تیمهاشون میکنند ولی تو مشهد مث اینکه مسئولای ما به فکر همه چیز هستند جز جونها و خ
اکران محدود در قدیمی ترین و با هویت ترین سینمای مشهد از نقاط ضعف جشنواره بود در حالیکه سینماهای ديگه با سانس های زیاد بیشتر مخاطبین وفادار سینما هویزه رو به خودشون جذب کردن / کاملا با نظر شما موافقممن واسه اینکه فقط هویزه برم از دیدن خیلی فیلما جاموندم واین به خاطر اینه که هویزه بر عکس اون چند سبنمای ديگه پولی بابت فیلما نداده اما اونا چون خصوصی اند پول پرداخت کردند و وقتی صفحه هویزه در سایت سینماتیکت که باز میشد، قبلاً دو سوم صندلیها واس
- داشتم وبلاگم رو بالا پایین می‌کردم برای این که یه متن طولانی پیدا کنم و بفرستم برای اون آگهی تولید محتوا که دیدم قبلا ها خیلی بیشتر مستقیما از دوستام می‌نوشتم و دیدم مدت‌هاست که راجع به دلارام چیزی ننوشتم و باید بنویسم واقعا.- ديگه . یه چی ديگه هم بودا باز یادم رفت :(
راستش من ساعت سه از خواب پاشدم و ديگه خواب نرفتم.این مدت رویاگونه گذشتهسکوتِ مرموز و دیوانه وارِ شهر!رقصِ نامتعارف و بی نظمِ کلمات پیشِ چشمم!و خب میدونین؟کلمات، خیلی قدرتمند و اعتیادآورن لعنتیا.بعضی وقتا جوری منو دوره می کنن که نمی فهمم. من با اونا بازی می کنم؟یا اونا با من؟
درباره این سایت