نتایج جستجو برای عبارت :

داستان کوتاه منحرف

خب سلام میخوام این داستان کوتاه رو براتون بنویسم امید وارم دوستش داشته باشید مصی جون خیلی ببخشید اگه درمورد میراکلس نیستش اگه مشکلی باهاش داشتی بهم بگو دیگه از این داستانا نمیزارم خب دوستان برای خوندنش برید ادامه از نظرم این داستان خیلی تاثیر گذاره
به نام خدادر ابتدا جا داره از میهن بلاگ و دیگر دوستان کمال تشکر و قدردانی رو به جا بیارم که با پاک کردن مطالب کانال اون شونصد فصل داستان آبکی رو پاک کردن و فرصت جدیدی در اختیارم گذاشتن تا بتونم نسخه ی reborn داستان رو منتشر کنم.در ادامه به خاطر قالب آشغال کابین عذرخواهی می کنم. در اوّلین فرصت عوض خواهد شد.و هم اینک چپتر کوتاه و بی محتوای اوّل رو بخونید و بهم نگید که پر از پلاتهوله، خودم میدونم. چرا که قراره در ادامه سوراخای داستان پر بشه و اون موقع
ژانر= عاشقانه/ گاراگاهی/ قهرمانی/ طنز/شخصیت های داستان = مرینت  ادرین  فیلیکس  مارک  تام  سابیین  امیلی  گابریل  نام = مرینت                                                                                                     سن=19شغل=گاراگاهشخصیت= زیرک خیلی باهوش جدی خوشگلنسبت با مارک= خواهر دوقلو نسبت با ادرین و فیلیکس= دخ
کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه نوشته جیمز جویس به همراه نقد آن‌ها است. داستان‌های کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر از مجموعه دوبلینی‌ها انتخاب شده‌اند. کتاب مادر و شش داستان کوتاه دیگر را نادر شیخ‌زادگان به فارسی ترجمه کرده است.
دستگاه بیضوی شکل کوچک مشکی و نارنجی در کنج دفتر گردشگری شهر گرونوبل در جنوب فرانسه جا خوش کرده است. مشابه این دستگاه در گوشه‌وکنار این شهر در قلب کوه‌های آلپ که از قطب‌های علمی و فن‌آوری فرانسه و اروپا است، چشمک می‌زند. این دستگاه در قبال سکه و اسکناس شما، قهوه و شکلات و ساندویچ سرد و نوشیدنی گازدار و سیگار تحویل‌تان نمی‌دهد. پول را در محفظه‌ی مخصوصی دستگاه وارد می‌کنید، یکی از سه دکمه‌ی یک، سه یا پنج را فشار می‌دهید و یک داستان کوتاه
سلااااااااااامشرمنده ایندفعه با یه داستان کوتاه نوشته ی خودم اومدمشرمنده دیگه من داستان کوتاه نویسیم زیاد خوب نیستاگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشید[موندم چطوری رتبه میارم:/]بفرمایید اینم برای دانلود:روی عکس کلیک کنید
داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگانروزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفتهو کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده استفکر می کنید آن مرد چه کرد؟خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟و یا اشک ریخت ؟نه …او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کردو گفت : خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه ا
سلاماز اونجایی که بیکارم یه سوال میذارم اگه حوصله ام کشیداگه کشیدددددددد فردا یه پست هم میذارمسوال: بگین که اگه توی یه انیمه شخصیت اصلیش بودین دوست داشتین چه داستانی داشت؟ و چه شخصیت هایی داشت؟(ساختگی مثلا یه اسم براشون بذارین و خصوصیات رو در حد چند کلمه بگین مثلا اگه منحرف باشه بگین منحرف دیگه نمیخواد زیاد کشش بدین)و چه ژانری باشه و چه سلاح هایی داشته باشهو چیزای دیگه دلتون خواست بگینبای
شاید کوتاه بودن یک داستان برای یک رمان خون خیلی جذاب نباشه اما وقتی نویسنده‌ی کتاب بلد باشه بنویسه، تو چند صفحه میتونه، تو رو دور این شهر بگردونه، چشم‌هات رو خیس نگاهش بکنه، زمینت بزنه و دوباره بلندت کنه. خیلی برام سخت بود که باور کنم یک نویسنده بتونه با داستان‌های خودش کامم رو تلخ بکنه و اشک رو از چشمانم بیرون بکشه اما موهبتی است که به نویسنده‌ی این سیاهی‌ها شده و نوشته‌ها به حب اهل بیت گره خورده. از دنیاهای مختلفی نوشته، کوتاه کوتاه و آ
سلوممم^_^ خوب چون پارت قبلی کوتاه بود اینم گذاشتم میدونم خیلی عاشقانه شده ولی من معمولا طنز و عاشقانه مینویسم و اصلا تو سبک منحرف نیستم خوب اگه بد بود ببخشید ادامه اش رو اگه خواستین میتونین تو وبم بخونی چون اونجا تا پارت ۲۱ هست و شاید امشب بشه ۲۲ 
هایییییییی گایززززززفکر کنم خیلیا منو بشناسن .من میس ایکس یا همون آتوسا هستمنویسنده داستان های " دفترچه خاطرات دراکولا سیاه پوش "  ، " جادوی عشق " و " همیشه و هرگز "البته توی وب های دیگه چندتا داستان کوتاه هم نوشتمداستان جدید من اسمش { Let's Kill this Love } یا { بیا این عشق رو بکشیم } هستش بپر ادامه !!
گره گشای چیست : گره گشای به معنی پایان نیست ، کره گشای به معنی راه حل داستان است ، داستان شما در آخر قرار است چه بشود ؟آیا شخصیت اصلی به هدفش می رسد یا نه ؟ آیا شخصیت اصلی ازدواج میکنید یا نه ؟ آیا شخصی اصلی به مقصودی که در نظر دارد پیروز می شود یا نه ؟ آخر داستان شما که شخصیت اصلی در طول داستان به سمت هدفی رفته بود در طول داستان به خواسته اش می رسد یا نه ؟گره گشای به معنی راه حل داستان است نه پایان داستان شمانویسنده : علیرضا رضاقلیخانی ، رمضان 99
چند داستان کوتاه (داستانک* ) از سالار امانیگیر داده بود که حتماً باید خودش نان بخرد. ماشین او را زیر گرفت .و من همچنان لباس سیاه برای مجلس ندارم.***فریاد زد جمشید! جمشید برگشت و با کنجکاوی نگاه کرد. گفت : میدونی اسکندر تختت رو به آتیش کشیده؟ 
داستان دو همسایهروزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه رنگارنگ داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت و همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند. روزی همسایه حسود یک سطل را پر از زباله کرد و کنار خانه همسایه اش گذاشت، چون مطمئن بود ریختن آشغال همسایه اش را آزار می دهد و با اشتیاق منتظر داد و بیداد همسایه نشست.از آنطرف، همسایه خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ای
خب .سلامخیلی وقت بود داشتم دنبال یه ایده واسه ی چالش میگشتم تا بالاخره به ذهنم رسیداین چالش چون اولین چالش منه خیلی اسونهخب چالش راجب اینه که فرض کنید شما مارینت هستید و خیلی خجالت میکشید حالا میخواید عشقتون رو به آدرین بگید ولی جوری که آدرین تحت تاثیر قرار بگیره.هرکس ایده ای به ذهنش اومد بنویسه تو نظرات بعد من یه پست جدا میزارم و بعد از رای گیری برنده اعلام میشهببینید میتونید مثل یه داستان کوتاه حسابش کنیمیه داستان کوتاه با این موضوع
خب گایزبا خودم گفتم یه کوچولو هم ترس اضافه کنممیدونم همه از یه داستان طرفداری میکنن و حوصله خوندن داستان های دیگه هک ندارنولای این هم شبیه داستان روزانه هس پس دنبالش کنیداگه این قسمت خوب نبود داستان رو عوض میکنمو اسم داستانه خوبه? و کسی میتونه برا من پوستر درست کنه?و همینطور در داستان لیدی همان مرینت نیس و کت هم همان ادرین هس.
دیشب یک شعر نوشتم میان امروز و امشب گم شد داستان نارنگی یک نیسان آبییک دماغ خونینجاده شلوغ رهگذران مات و مبهوتدیشب با خودم اندیشیدم عشق کجای این داستان استحیف شدداستان خوبی بود داستان نیسان آبیداستان نارنگی 
حرفهای میشائیل هانکه دربارۀ فیلمنامۀ پایان خوش» من به نحوی داستان را تعریف می‌کنم که بیننده خود برای کامل کردنِ آن تحریک شود، خود را در فیلم درگیر کند و خودش به شخصیت‌های آن پر و بال بدهد. کار اصلی من در این‌جا این بود که می‌خواستم بدانم تا کجا می‌توانم از توضیح دادن مسائل در فیلم بکاهم، به نحوی که بیننده خط اصلی داستان را گم نکند یا از مسیری که من قصد هدایت او را در آن داشتم، منحرف نشود. شعار و پند خوبی در این رابطه در تئا
صفحه اینستاگرام منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) بخشی از بیانات ایشان در خصوص جلوگیری از نفوذ عناصر منحرف به محیط دانشگاه را منتشر کرد. صفحه اینستاگرام منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) بخشی از بیانات ایشان در خصوص جلوگیری از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست به محیط دانشگاه را در قالب یک پست منتشر کرد.در ادامه متن و تصویر پست مربوطه را مشاهده می‌کنید:جلوگیری از نفوذ در دانشگاهامام خمینی(ره): جوانان عزیز دا
سلام اسم من مهساست میخوام یه داستان جالب واستون تعریف کنم اول دبیرستان بودم که توی مدرسه ما بخشنامه اومده بود که همه دانش آموزان باید موهاشون کوتاه کنن برای رعایت بهداشت وقتی خانم‌ناظم گفت همه شکه شدن سر کلاس ادبیات بودیم معلم ادبیاتمون خیلی مهربونه گفت بچه ها بیایید این کار باهم انجام بدیم اینجوری هضمش راحت تره و ناراحتیش کم وقتی همه باهم کوتاه کنیم موهامون یکی از بچه ها رفت از دفتر قیچی آورد خانم معلم از میز اول صدا کرد مهسا اول تو بیا ت
فیل مرغ» به کارگردانی امیرمسعود سهیلی تندیس بهترین فیلم کوتاه داستانی دومین جشنواره بین‌المللی flumicino ایتالیا را از آن خود کرد. پیش از این فیلم کوتاه فیل مرغ» به کارگردانی امیرمسعود سهیلی» در نخستین حضور بین المللی خود موفق به کسب تندیس بهترین فیلم بیست و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فلم آوانکا پرتقال شده بود. فیلم کوتاه فیل مرغ» به همکاری انجمن سینمای جوانان مشهد، سیما فیلم، استودیو دیدگاه و افغان فیلم ساخته شده است. فیل‌مرغ» دا
هلووووووو گایزیک داستان خوشمل و قشنگو باحال و البته منحرفی اورده ام خدومتتونو نویسنده ی گلشم آتی چان بیدهمون دخمل گلی ک داستان همکلاسی من اقای گودزیلا رو نوشتن^~^ایشون دارن رویه یه داستان جدید کار میکنن ک اسمش عملیات محرمانه بید خواهشمندم ک خلاصه هرو بخونین و نظر بدین ک بعد داستان همکلاسی من اقای گودزیلا این داستان قشنگشونو بزارن یانع خب زیادی خرف زدم بدویین برین ادامه*-*
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مسابقه داستان نویسی با موضوع انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت را به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با ایام دهه فجر برگزار می‌کند.معدنی‌پور معاونت فرهنگی و هنری موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با اشاره به محورهای مسابقه گفت: این مسابقه در دو بخش داستان کوتاه و داستان کوتاهِ کوتاه برگزار می‌شود.وی ضمن تشریح جزئیات مسابقه، شرایط حضور آثار در این مسابقه را ای
احتمالاً فکر نمی کنید که نوشتن داستان کوتاه بسیار سخت است.در واقع ، شما ممکن است نوعی باشید که تصور می کنید داستان کوتاه حتی ساده تر است ، زیرا . آنها کوتاه هستند.اما این فقط نیست (نوشتن یک داستان شگفت انگیز هنر دارد) - و من فقط در عرض یک دقیقه به شما می گویم.داستان های کوتاه و داشتن مهارت در نوشتن آنها ، در واقع می تواند شما را برای موفقیت در زمینه های دیگر نوشتن آماده کند.ممکن است دشوار باشد ، اما ما در حال شکستن چگونگی آسان کردن آنها هست
خب این پارت دومه که پوستر هم داریم و تقریبا طولانیه و اینکه ژانر های داستانم: منحرف در حد لالیگا-غمنگیز در حد اشک اور(وجی:میخوای ملت و بکشی؟/من:ببند) فقطططط یکمی وسطاش چاشنی طنز داره مایسا ببخشید اگه سایز پوستر یا خیلی کوچیک شد یا خیلی بزرگ چون من هنوز به سیستم میهن بلاگ عادت نکردمبچه ها من هرچی میزنم ثبت تصویر سفیده هنوز نمیدونم میاد یا نه حالا بپرید داستان
بحلهعنوان نیست که انشاعه:/خب یه سری نکات هست که تو خود داستان نمیاد ولی مهه و برای اشنایی بیشتر با شخصیتا بهتره که بخونید:|این داستان:داستان گربه و ادویه~
سلام دوستان من داستان رو نوشتم 2 نفر نظر هم دادن و خواستم یه تغییر خیلی ریزی تو داستان انجام بدم که داستان نصفش پاکید الان دوست دارم گریه کنم پس یه 3 تا 4 روز دیگه صبر کنین تا بنویسم و بیشترش کنم ممنون عزیزان اگه موافقین زیر همین پست کامنت بدین
اگر آماده اید تا با این راه نوشتن داستان خلاقانه مقابله کنید یا فقط می خواهید یاد بگیرید چگونه یک داستان کوتاه بنویسید تا کیفیت کلی کتاب خود را تقویت کنید ، در اینجا نحوه انجام این کار آورده شده است.شماره 1 - تمرکز بر توسعه شخصیتبرای اینکه یک داستان کوتاه تأثیرگذار باشد ، باید شخصیت خود را به خوبی بشناسید. داشتن شخصیت خوب در داستان های کوتاه بسیار ضروری است ، زیرا شخصیت های شما اغلب داستان را هدایت می کنند.شما فقط زمان مشخصی دارید تا به
کتاب: بلیت یک‌طرفه به مالدیونویسنده: مهسا علّیونموضوع: مجموعه داستان ایرانیانتشارات: قواین مجموعه داستان در سال 97 منتشر شده و شامل شش داستان کوتاه است. داستان‌ها ساده و روان و به شیوه‌ی اول شخص روایت می‌شوند و روایت‌هایی کوتاه و دقیق از زندگی نی هستند که به نحوی با سفر یا مهاجرت به کشوری دیگر ارتباط دارند. همچنین در تمام داستان‌ها مرز بین گذشته و حال برداشته شده و اتفاقات و گفت‌وگوهای این دو زمان به شکلی هوشمندانه در هم آمیخته شده‌ا
بدون آدرس فرستنده (برگزیده داستان‌های دومین جشنواره داستان کوتاه بلوطیکا)به کوشش سیدمحمد ده شیخ و سید امین سپهریاننشر کتاب هرمز - اهوازچاپ اول 1397تعداد صفحات قیمت 000 تومان جهت سفارش کتاب به شماره 09167304711 (شهرام فروغی مهر - مدیر انتشارات) پیام بدهید. با تشکر

آخرین جستجو ها

pinkcodeshop Sharon's page قرآن و عفاف و عشق به خدا کار گزاران John's game موتورسواران شهر تازیان محصولات آرایشی اوریفلیم nightidesor راه های تبدیل شدن به یک خون آشام (آخه مگه بیکاریم) infotogfu