نتایج جستجو برای عبارت :

داستان صدای ی

گره گشاي چيست : گره گشاي به معني پايان نيست ، کره گشاي به معني راه حل داستان است ، داستان شما در آخر قرار است چه بشود ؟آيا شخصيت اصلي به هدفش مي رسد يا نه ؟ آيا شخصيت اصلي ازدواج ميکنيد يا نه ؟ آيا شخصي اصلي به مقصودي که در نظر دارد پيروز مي شود يا نه ؟ آخر داستان شما که شخصيت اصلي در طول داستان به سمت هدفي رفته بود در طول داستان به خواسته اش مي رسد يا نه ؟گره گشاي به معني راه حل داستان است نه پايان داستان شمانويسنده : عليرضا رضاقليخاني ، رمضان 99
خب گايزبا خودم گفتم يه کوچولو هم ترس اضافه کنمميدونم همه از يه داستان طرفداري ميکنن و حوصله خوندن داستان هاي ديگه هک ندارنولاي اين هم شبيه داستان روزانه هس پس دنبالش کنيداگه اين قسمت خوب نبود داستان رو عوض ميکنمو اسم داستانه خوبه? و کسي ميتونه برا من پوستر درست کنه?و همينطور در داستان ليدي همان مرينت نيس و کت هم همان ادرين هس.
ديشب يک شعر نوشتم ميان امروز و امشب گم شد داستان نارنگي يک نيسان آبييک دماغ خونينجاده شلوغ رهگذران مات و مبهوتديشب با خودم انديشيدم عشق کجاي اين داستان استحيف شدداستان خوبي بود داستان نيسان آبيداستان نارنگي 
هلووووووو گايزيک داستان خوشمل و قشنگو باحال و البته منحرفي اورده ام خدومتتونو نويسنده ي گلشم آتي چان بيدهمون دخمل گلي ک داستان همکلاسي من اقاي گودزيلا رو نوشتن^~^ايشون دارن رويه يه داستان جديد کار ميکنن ک اسمش عمليات محرمانه بيد خواهشمندم ک خلاصه هرو بخونين و نظر بدين ک بعد داستان همکلاسي من اقاي گودزيلا اين داستان قشنگشونو بزارن يانع خب زيادي خرف زدم بدويين برين ادامه*-*
بحلهعنوان نيست که انشاعه:/خب يه سري نکات هست که تو خود داستان نمياد ولي مهه و براي اشنايي بيشتر با شخصيتا بهتره که بخونيد:|اين داستان:داستان گربه و ادويه~
به نام خدادر ابتدا جا داره از ميهن بلاگ و ديگر دوستان کمال تشکر و قدرداني رو به جا بيارم که با پاک کردن مطالب کانال اون شونصد فصل داستان آبکي رو پاک کردن و فرصت جديدي در اختيارم گذاشتن تا بتونم نسخه ي reborn داستان رو منتشر کنم.در ادامه به خاطر قالب آشغال کابين عذرخواهي مي کنم. در اوّلين فرصت عوض خواهد شد.و هم اينک چپتر کوتاه و بي محتواي اوّل رو بخونيد و بهم نگيد که پر از پلاتهوله، خودم ميدونم. چرا که قراره در ادامه سوراخاي داستان پر بشه و اون موقع
سلام دوستان من داستان رو نوشتم 2 نفر نظر هم دادن و خواستم يه تغيير خيلي ريزي تو داستان انجام بدم که داستان نصفش پاکيد الان دوست دارم گريه کنم پس يه 3 تا 4 روز ديگه صبر کنين تا بنويسم و بيشترش کنم ممنون عزيزان اگه موافقين زير همين پست کامنت بدين
خب سلام ميخوام اين داستان کوتاه رو براتون بنويسم اميد وارم دوستش داشته باشيد مصي جون خيلي ببخشيد اگه درمورد ميراکلس نيستش اگه مشکلي باهاش داشتي بهم بگو ديگه از اين داستانا نميزارم خب دوستان براي خوندنش بريد ادامه از نظرم اين داستان خيلي تاثير گذاره
ساخته خانم نرگس آبيارفيلم مفيد و در عين حال جذابي بود اگر نميديم ضرر ميکردمداستان فيلم واقعي بود (با اين همه داستان واقعي جذاب که در کشورمون داريم نميدونم چرا بعضي اصرار دارند داستانهاي غيرواقعي را بسازند)در کنار داستان اصلي به جنايات و تفکرات گروهک تکفيري عبدالمالک ريگي و هم به برخي از مشکلات بلوچستان ايران و برخي مشکلات مردم پاکستان پرداخت.دست مريزاد.البته اين فيلم قابليت تبديل شدن به يک سريال جذاب را دارد چون بسياري از داستان ناگفته ب
يو مينا سانچند روز پيش از ادمين عزيزمون لدي فنفيک عجازه گرفتم تا اين داستان رو بنويسمدر واقع من داستان هاي زيادي رو نوشتم و تويه وب هايي که نويسنده بودمو همينطور وب خودم کولي داستان نوشتمخوب شروع کنيمنام داستان:عشق در هنگام خيانتقسمت هر فصل:12تعداد فصل ها:4ژانر:بستگي دارهخلاصه داستانين داستان در واقع اتفاق افتاد فقط کميتعغيرش دادم در اين داستان دختري به اسم آيوي هستکه ناخواسته به صورتي به مدرسه جديدش منتقل ميشهو در انجا با يک پسر اشنا مي
فيلمنامه ها و يا داستان ها هر کدام داراي قهرمان مي باشند. قهرمان کسي است که داستان را به جلو مي برد و ياما آن را دنبال مي‌کنيم.قهرمان هاي داستاني چند داسته ميباشد که هر کدام را به طور خلاصه و مفيد در اينجا توضيح مي دهم. قهرمان اصلي : قهرمان اصلي همان شخصيت اصلي است که او از اول فيلم تا آخر فيلم مي بينيم و او يک نياز جدي دارد و به دنبال آن است.قهرمان انتقال يافته : فرض کنيد شخصيت اصلي در داستان دچار حادثه مي‌شود يا پليس او را ميگيرد و يا او کشته
سلام سلام پستر داستان رو هم ساختم بنگريد :/ ، XDوقتي ميگن طرف گند زده يعني اين XXXXXXXXXXDDDDDDD* واقعا گند زدي دارم ميگم ديگه XDفردا ( يعني همين امروز صبح يا ظهر ) شروع ميکنم به نوشتن پارت اول داستانالان به شدتتتتتتتتتتت خستم جانه ^-^
حوزه برندينگ، حوزه اي بسيار پيچيده است که داراي مفاهيم و نکات کاملا کليدي و مهمي مي باشد. يکي از مهم ترين مبحث در اين زمينه، موضوع زمان مناسب جهت ريبرندينگ يا همان بازسازي برند است. در مقاله امروز قصد داريم به تفصيل راجع به اين موضوع صحبت کنيم. در ادامه با ما همراه باشيد.
قصه خواني براي کودک نبايد يکنواخت و ملال آور باشد، براي جالب تر شدن، راهکارهاي زير را به کار بنديد:استفاده از احساسات مختلف و تن صداي نمايشي حين داستان خواني به رشد عاطفي اجتماعي کودک کمک خواهد کرد.به هنگام خواندن داستان، به کودک خود نگاه کنيد و براي تقويت رشد اجتماعي و مهارت تفکر ، سوالاتي از او بپرسيد.اجازه دهيد صداها را تقليد کند، تصاوير را تشخيص دهد و کلمات را ياد بگيرد.با صداي بلند، با هيجان، لذت و دقت کتاب بخوانيد تا ارتباط خوبي بين فر
اين داستان قرار است در زمستان منتشر شود و تمي فانتزي و زمستاني دارد خلاصه داستان از اين قرار است که گروهي از افراد با خودرو در برف سنگين گير ميافتند و همين امر باعث کشف راز هاي جديدي ميشود تارخ انتشار: تاريخ انتشار به طور دقيق اخرين روز ديماه اعلام شده است و اين داستان داراي 12 قسمت با ميانگين 40 خط در هر قسمت ميباشد                                       &
هايييييييي گايززززززفکر کنم خيليا منو بشناسن .من ميس ايکس يا همون آتوسا هستمنويسنده داستان هاي " دفترچه خاطرات دراکولا سياه پوش "  ، " جادوي عشق " و " هميشه و هرگز "البته توي وب هاي ديگه چندتا داستان کوتاه هم نوشتمداستان جديد من اسمش { Let's Kill this Love } يا { بيا اين عشق رو بکشيم } هستش بپر ادامه !!
کانون داستان ملل/ فرهنگسراي ملل برگزار مي کند چهارشنبه هاي دوم و چهارم هر ماه ( چهارشنبه  10  و 24 مرداد) ساعت چهار بعد از ظهر با ما باشيد در فرهنگسراي ملل؛ بانقد داستان شما بر اساس شيوه ساختارگرايي از کل به جزءآدرس: تهران . بلوار صدر. پارک قيطريه. فرهنگسراي قيطريه. حياط اندروني. سالن اجتماعات مشتاق ديدار شما و دوستان جديد براي خواندن و بررسي داستان هستيمکارگاه براي همه رايگان و آزاد است
کارگاه شناخت داستان و رمان (مدرن و پست مدرن )به همراه نقد تک داستان خارجي و داستان دوستان و همراهانچهارشنبه ها؛ ساعت 5 تا 7 فرهنگسراي ملل ادرس: پارک قيطريه. فرهنگسراي ملل. سالن کنفرانس.مشتاق ديدار چهره هاي جديد در سال 97 براي ثبت نام با قسمت آموزش هماهنگ شويد.226717شهريه اين دوره براي دوستان جديد نيمه  ترم (نصف قيمت)در نظر گرفته شده
داستان دو همسايهروزي مردي براي خود خانه اي بزرگ و زيبا خريد که حياطي بزرگ با درختان ميوه رنگارنگ داشت. در همسايگي او خانه اي قديمي بود که صاحبي حسود داشت و هميشه سعي مي کرد اوقات او را تلخ کند. روزي همسايه حسود يک سطل را پر از زباله کرد و کنار خانه همسايه اش گذاشت، چون مطمئن بود ريختن آشغال همسايه اش را آزار مي دهد و با اشتياق منتظر داد و بيداد همسايه نشست.از آنطرف، همسايه خوشحال از خواب برخاست و همين که به ايوان رفت ديد يک سطل پر از زباله در اي
خاب ميدونم الان ميخواين سر به تنم نباشه چون هزار ساله نبودم .ولي حتمالازم بوده که نبودم ديگه :///همدون ميدونين که پوني تموم شدهمنم ديگه نميتونم اين وب پوني رو ادامه بدماز اينرواين وب ديگه وب داستانيمهداستان که درواقع داستاناي رمان_فنفيکشنانممثل داستان وارث المنت هفتمولي نميدونم چند نفر دارن ميخوننش برا همين رقبتي به ادامش ندارم وب رماني که قراره بزنم کلا ماجراش فرق دارهاگه ميخواين اين داستان رو ادامه بدم زير همين پست بگين +  ديگه د
داستان شاپدانلود و خريد کتاب سرزمين داستان نويسنده : فرشيد خيرآبادينشر: فرشيد پرسhttps://www.dastanshop.ir#کتاب_داستان#داستان_فارسي#فرشيدخيرآبادي#کتاب_داستاني#داستان_کوتاه#داستانکوتاهمفهومي#دانلود_کتاب#داستان_شاپ#داستانخواني#دانلود_کتاب#دانلودکتابداستان
اولين خبر قالب رو عوض کردم بعد مدت ها.دومين خبر دارم شعبه دوم وب رو تاسيس ميکنم.سومين خبر دارم قسمت ۴ من براي تو تا ابد رو مينويسم.چهارمين خبر من توي وب نلي دارم فعاليت ميکنم فقط يکي داستان ادم فصايي جذاب رو خونده.داستان قشنگيه لطفا بياين و بخونين و نظر بدين ادرس:neli.blogfa.comهمين 
سلام!بچه ها تازگيا که نويسنده ها زياد شدن،داستانا هم طبيعتا زياد ميشن،ولي ازتون خواهش ميکنم،ده تا داستان ننويسيد همزمان! ميدونم مدير نيستم و هيچکاره نيستم ولي اخه بعضيا که اسم نميارم ده تا داستان مينويسن باهم ميزارن! خب مشکلاتي که پيش مياد۱.بازديد کننده ها از اين همه داستان قاطي ميکنن۲.مطالب ما غرق ميشنبازم هست اما چون هيچکارم کاري ندارم اما خب اينقد هول نباشيد بابا ب خدا وب و نميخوان ببندن! با تشکر گوام! 
يک کارشناس نقد داستان تو مصاحبه اي گفته بود. ما خيلي از داستانهايي که به دستمون ميرسه ايده خوبي دارند اما پرداخت خوبي ندارن ماجرا سازي خوب نشدن . علتش واضحه چون اکثر کلاسهاي آموزش داستان هزينه هاي هنگفت ميگيرن اما بي سواد ميدن بيرون . اکثر نويسنده ها رو اگر مصاحبه هاشونو بخونيد ميبينيد همشون دو سه جا کلاس داستان نويسي يا رمان نويسي شرکت کردند . چون بار اول خوب نبوده مجبور شدن کلاس ديگه اي برن . و يا کلي کتاب و مقالات مختلف براي تکميل مب
اول از همه دوستان بيايد جريان گذشته رو فراموش کنيم و هر چي آرتان و امثال اون هست و از زندگيمون بيرون کنيم دوم من داستانم و نوشتم ( عشق در مرگ ، فراتر از يک رويا ، طعم خوشبختي ) بعد اومدم وارد وبلاگ کنم که ديدم عجيب و غريب شده نشستم از اول خوندم نوشته هامو فهميدم از هر شخصيت چند جا استفاده کردم و اين همش تقصير تفکر و سبک زندگيهچون بايد تا شنبه يه پروژه براي تفکر درست کنيم مخم درگير اون بود موقع داستان نويسي حواسم نبود بگذريم بريد ادامه تا
داستان احتکار خودرو از سوي خودروسازان چيست؟! بيا تو ماي - دبير انجمن خودروسازان ايران به شبهات مطرح شده مبني بر احتکار خودرو از سوي خودروسازان پاسخ داد.احمد نعمت‌بخش در گفت‌وگو با ايسنا، اظهار کرد: متاسفانه در آشفتگي پيش آمده در بازار خودرو برخي آدرس غلط داده و مي‌گويند که خودروسازان محصولات خود را احتکار کرده‌اند و به همين دليل قيمت‌ها در بازار آزاد خودرو افزايش يافته است.وي با بيان اينکه خودروسازان طبق قانون ۱۸ درصد سود مشا
تاريخ‌ داستان‌نويسي‌ در ايران‌ به‌ سده هاي نخستين بازمي‌گردد و ادبيات‌ کهن‌ ما با انواع‌ و اقسام‌ صورت‌هايداستاني‌ افسانه‌، تمثيل‌، حکايت‌ و روايت‌ آميخته‌ است‌؛ اما داستان‌نويسي‌ جديد ايران‌ ادامه طبيعي‌ و منطقي‌ اين‌ ادبيات‌ نيست‌ و در شيوه‌ ي جديد داستان‌پردازي‌ حتا جاي پايي‌ از اين‌ ميراث‌ کهن‌ باقي‌ نمانده‌ است‌. ما در اين نوشته مي کوشيم تا ضمن‌ ارايه‌ ي تاريخ‌ کوتاهي‌ از روند شکل‌گيري‌ و تکامل‌ رمان‌ د
امروز قسمت اول رو ميذارم ولي الان نه چون ميخوام توضيح بدمتو اين داستان ادرين عاشق مرينت ميشه. كلويي دختر خيلي خوبيه. لايلا دختر خوبيه .  البته چون دوستون دارم بعد اين پست قسمت اول رو ميزارم
سلام بچه ها خوبيد؟من موخام داستام بزارمدرمورد پونياگه خوشتون نمياد بگيد پارت هاي ديگه رو نزارماين داستان درمورد اينه که:۶دوست به يک جنگل ميرن که .فردا شروع ميکنم نوشتماسم داستان:دنياي تاريک
يچيوااااا ميناسان^^خب خب:)نوبتي هم که باشع ديگه نوبت ماعه^^ميخوام يه داستان بنويسم که دوست دارم از بچه هاي وب هم توش باشن^^البته اولش گفتم چون داستان اولي هستش که توي ميزارم بهتره نباشن ولي خعلي خوب شدش!خب حالا درمورد داستان يه توضيحي بدم تا براتون ملموس بشه:)اسمش:Reflection/انعکاستقريبا5تاشخصيت اصلي داره و داستان از زبون يک نفر نيستش@_@خعلي شخصيت هاي زيادي رو نيوردم تا داستان درهم و برهم نشه!دوتا دختر و سه تا پسر و يه استاد که ساديسميه:)البته

آخرین جستجو ها

کتابخانه شهید باهنر ارومیه مشاوران ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان همدان طنز و سرگرمی fulltoclittchis Tracey's info Roberta's info کیمیا riotudefont یوزرنیم و پسورد نود 32 .:: رســـــواى دل ::.