نتایج جستجو برای عبارت :

خاهرم پیشبند بست دار کچلم مکن

تابستون بود اوایل شهریور ماه موهام حسابی بلند شده بود از تو کوچه داشتم با دوستم بازی میکردم خواهرم از بیرون تازه رسید در کوچه منو دید گفت علی زود بیا تو کارت دارم ، منم گفتم حالا کار دارم بعد میام بعد از یه نیم ساعتی رفتم تو خونه خواهرم گفت چرا گفتم بیا تو نیومدی؟ گفتم کار داشتم با دوستم بعد رفتم پیش بابام نشستم پای تلوزیون خواهرم خیلی از دستم کفری شده بود یه دفعه به بابام گفت بابا این علی و خیلی لوس کردی جواب حاضر شده بابام هم طرف منو گرفت خل

آخرین جستجو ها

نوسانی شو ( فعال بورسی ) Nancy's collection رمان های معروف لایــن تــم تفریح و خنده! مطالب اینترنتی ریاضی مدرسه ها انقلاب اسلامی ، بیداری آخرالزمان toidulglugcons Liza's page