بعدا به تو زنگ میزنم

بازگشتیدم با یه متن ترجمه دیگه.-.یکی از اهنگای خفن بلک پینکه!جایی برای پشیمونی نیستمن بهترین تلاشمو کردمدر هر صورت برای من همینه چه وقتی که دارم چه وقتی ندارمتهمیشه قول هایی که دادیم عوض میشن و بیشمار تکرار میشنهوی داداش تو هیچ گو*ی نیستیفکر کردی همه قلبمو بهت میدم؟نهحلقه های عذرخواهیت خالینهر صدات شبیه واق واق سگهوقتی بهت فکر میکنمهمه چیزی که به تو مربوط میشه پوستمو چروک میکنه(کره ایا به پوست و سلامت و وضوحش اهمیت میدن و این بخش به این معن�

این گروه خ خ خ خفنههههه عررررررر جررررررررررخب نت ندارم برم عکس پیدا کنم:|اورگلو!عا نا اه نا(:|لازمه اینارم بگم؟؟؟)میگی خداحافظ.نه نهمگه فقط تو حق داری بگیش؟نه نهفکر کنم نگرفتی چی شده!اره ارهمنظورم اینه که گورتو گم کن شرت کم از من دور شومن فق تا سه میشرم پس به نفعته عجله کنی اره اره!بهونه نیار و معدرت خواهی نکن که همش ک*شره!اگه ممکنه هرچقدر میتونی دور شومن فقط میخوام بدونی که به نفعته از جلو چشام دور بمونیچرا کاری میکنی احساس کوچکی و خاری بکنم؟

 میپرسم چرا همواره می خواهی بعدا زندگی کنی؟!  می گوید: سخت کار میکنم تا بعدا زندگی کنم  بچه ها را بزرگ میکنم تا بعدا زندگی کنم، خود را از مواهب الهی محروم می کنم، تا بعدا زندگی کنم.    چنین کسی هیچگاه زندگی نخواهد کرد!   زندگی همین لحظاتیستکه یکی پس از دیگری از دست می رود. برای زندگی هیچ بعدا و بعدی وجود ندارد.  یا همین الان زندگی می کنی، یا هیچگاه زندگی نخواهی کرد.  حواله کردن زندگی به آینده، به معنای از دست دادن آن ا�

سلام و درود بر شما بزرگواران این محل :|قراره یه داستان بنویسمو از وانجایی که ممکنه داستانی که میخوام بنویسم زمین تا اسمون با انیمه و شخصیتهاش فرق داشته باشه تصمیم گرفتم شخصیت کش برم! اهم بگیرم :|فعلا چیز خاصی مشخص نیستاینطورم نیست که من تو عمرم داستان ننوشتمنوشتم گزاشتم ور دل خودماگه میخواین تو داستان باشین اسم شخصیتهایی که میخواین رو بگیدبعلاوه خلاصه ای از بیوگرافی (چیزهای مهم!)میتونین چندتا شخصیت بیارین همینجا اسمارو مینویسماگه عکس بدی

چیزی رو که چندسالی میشه دوسش داشتم استارتشو زدم،و اتفاقا مشخص شد استعدادش هم دارم.فقط اامیدوارم بعدا کارم طوری نشه که وقتشو ازم بگیره.هرچند کار هم نداشته باشم پول ادامه دادن اونو ندارم،زیباست،نه؟

خب خب عزیزان دلم وقت تمام شدپست برای بیوگرافی دادن بعدا میذارم اوکی؟و اینکه:توجه: توی این رمان هر بلایی (خوب و بد) ممکنه سر شخصیت ها بیاد با دونستن این موضوع شرکت کنیدتوجه 2: با دونستن توجه اولی بعدا هر شکایت ممکنی انجام بشه وارد نیست چون تذکر رو دادم این یه رمان پلیسیهتوجه 3: کسانی که میان شخصیت انتخاب میکنن بعدا توی هر قسمت نظری ازشون نبینم خط میخورن توجه 4: شخصیت برداشته شده رو درخواست نکنیدتوجه 5: تمام شخصیت ها اصلی نیستن و نپرسید کدوم اصل

درود چند تا از دوستان گفتن که چه طور قابل نصب هست فعلا این مطلب رو میزارم بعدا تکمیل میکنم اگر وقت بود خوب طبق عکس :در قسمت کانکتور Cسیم منفی رو به C2 و مثبت رو به C1 نصب کنید پخش باید به اخرین نسخه اپدیت شود

چرا مامانم باور نمیکنه گردنمو پشه زده خاروندم کبود شده؟!اولین‌ بار که از توالت‌فرنگی استفاده کردمواقعا کثیف شدم و همش به این فکر می‌کردم این خارجیا خیلی نجس و کثیفنبعدا فهمیدم باید قبل از ریدن درشو باز کنم

سلام به همه دورگه های کمپ. بعضیاتون من رو از قبل می شناسید اما بعضی هایتان جدید هستید و منو نمی شناسید منم گفتم یه پست بیوگرافی برای خودم بذارم برای اطمینان. به ادامه مطلب مراجعه کنید. فقط این بخش اول داستان هست بخش دوم رو بعدا میذارم. بازم ببخشید اگه بده

دیگر این روزهایم بوی تورا نمی دهدالهه ام دگر تورا صدا نمی زنم نه نمی زنمآخه من بزرگ شدم هه!عجب زندگی حکیمانه ای.تو زن زندگیش شدی من مرد هویچ شدم!باشه عشقم تو ادامه بده خوشی هایت!بعدا میشنوی قصه درد بی نهایت!دردی ک تو رفتی و ماند به دلم!دردی که همه والد شدن و من طالب!طالب مرگ و وداع از دنیایی!که درآن قرار نبود تو بیایی!خدانگهدار عشقم.خدافظ الهه ام"زاهد_تنها"

دو روزه سرما خوردم اساسی اصلا شبا نمیتونم بخوابم از درد همش ناله میکنم همش تب و لرز عادت به خواب توو طول روز هم ندارم نمیدونم چه جوری زنده ام الان . . .سرما خوردگی خیلی خره .بعدا نوشت : اینکه داشتم وضو میگرفتم و موقع مسح کشیدن 3 تا تار موی سفید بین موهام دیدم یهو غم نشست رو دلم بعدش با خودم گفتم هر چی پیر هم بشی هانیه جان . . . دلت جوونهپس غمت نباشه . و اینگونه خودمو قانع کردم

تاریخ دارابکلا :معلم اولین نفری که به عنوان معلم وارد محل شد شخصی به نام صالحیان تنکابنی بود 2- ادیبی 3-صالحیان  یزدی 4-حسن اسدی اولین زن معلم خانم پوران شادمهر .  شروع تحصیلات به صورت کلاسیک در سال 1339 دور مغازه شیخ حسن مهاجر صندلی چوبی درست کرده بودن و دانش آموزان آنجا مشغول یادگیری می شدند. بعد منزل عبدالحسین دارابکلایی .در ادامه خانه شیخ عبدالله دارابی .سومی مکان منزل کربلایی حوا  و آخری داخل درمانگاه تا اینکه مدرسه رسمی در سال 1342 �

من حدودا دو سالی هست که برای شرکت ها و ساختمون های مختلف نما ميزنم و بهتون پیشنهاد میکنم همیشه دنبال نمایی باشید که از هر نظر خوب باشه یعنی چی یعنی هم مقاوم باشه هم در برابر زله و زمین لرزه دوام داشته باشه و هم اینکه از نظر ظاهری خوب باشه اگر همه اینا رو کنار هم بخواید میتونید از نمای اسپایدر استفاده کنید توی سایت https://iranarchitects.com/companies/spider-glass نمونه هایی از نماهای اسپایدر رو میتونید ببینید این نماها حتی قابلیت تلفیق شدن با نماهای دیگه رو ه�

من همیشه فکر می کردم رقمی که من کمک می کنم در مقابل رقم های دیگران کم است، و همیشه باعث دلسردی من می شد و می گفتم ما که سهمی نمی بریم، ولی بعدا فهمیدم حساب و کتاب جور دیگری است و نمی گویند که هرکس چه اندازه کمک می کند و این مهم است که چقدر از خودش را می دهد.

یو میناهوووووو توی دو روز 6 تا پست گذاشتممممدیگه عمرا حذف بشم:/پارت هفتمممممممدوستان ایشون ماری رز هستن.شاهزاده فرشته ها که یه برادر کوچک تر به اسم "ایری" دارهتو این پارت معرفی شدن و نقش کمی داشتن بعدا نقششون بیشتر میشه:/اثر از:مانی کینگخا دیگه برین ادامه

گیر کردم. نمیدونم کدومش درسته! اینکه کاری بکنم یا ولش کنم. رها کنم! بهش بگم یا نگم ! یعنی خودش میفهمه؟ اخه چطوری میخاد بفهمه؟ی قهوه اسپرسو درست کردم که با پشمک بخورم. دلم ی بغل محکم میخاد. خیلی محکم.پ.ن: امروز شاید برای اخرین بار احتمالا، رفتم مدرسه. وسائل بچه ها و پوشه کارهاشون رو جمع و جور کردم و تحویل دادم. خیالم راحت شد. انگار کار نکرده داشته باشم. رفتن خودش جور شد. زحمتی نداشت.خداروشکر.پ.ن بعدا: شد و عالی بود. سپاسگزارم.

مینا ساان کنــــچـــیواااا!!!به وبلاگ من خوش اومدین ماه کوچولو ها-من یــــامتـو هستم!∞∞مدیونین فکر کنین نیر هم صدام میکننااا!∞مدیونین فکر کنین دمدمی مزاجماااΠ-Πمدیونین فکر کنین گشادماااا#-----#ݗب ݗب میریم سراغ قوانین!!!همممومم -_-بعدا این پست کامل تر میشه/:ل

درِ این میخونه  رویِ همه که وا نیستشنیدم که جایِ  هر بی سر و پا نیستحالا  که مِی خونه جایِ منه گدا نیستفریاد ميزنم علی علی علیداد ميزنم علی علی علی_______به قلبم گفتم که کبوترِ حرم باشخاطرۀ نجف امشبُ تو سرم باشبهترین رویایِ اولُ و آخرم باشنباء الْعَظِیْم علی علی علیانتَ الکریم علی علی علیفریاد ميزنم علی علی علیداد ميزنم علی علی علی_______خونۀ خدا هم عزت داره از توعتابُ عِقاب هم لذت داره از تومن عبدِ ناچیزم اما در عوض تو امیر عال

در گلشـــــــن بهــــــــار خودم ميزنم قدمبا عــــــزت و وقـــــــار خودم ميزنم قدم صبح امید و چشمه ی خورشید اگر نبوددر شـــــامگاهی تـــــار خودم ميزنم قدم  فــــکرم به کار و بارِ بد و ناپسند نیست بـــا طفلِ نی ســـــــوار خودم ميزنم قدم کارم کهِ نیست از همـــــه بیکار تر منم لیــــکن به کار و بــــار خودم ميزنم قدم خودکـــار و پنسل و قلــــم نی نداشتـــــمدر صفحه با شـــــــرار خودم ميزنم قدم در شهر ما که حادثــه بسیار خفته است امـ

اعتراف در بی‌بی‌سیبیانیه وحشتناکی که پس از نشست اضطراری دولت بریتانیا درباره کرونا منتشر شد از احتمال ابتلای ۸۰ درصد مردم این کشور به این ویروس و همچنین مرگ نیم میلیون نفر در اثر کرونا در این کشور خبر می‌دهد.در آمریکا تاکنون فقط ۳ هزار نفر تست کرونا داده‌اند که بعدا مشخص شد خیلی از کیت‌ها آلوده بوده و نتوانسته مبتلایان را تشخیص دهد. آمریکا تنها ۷۰ هزار کیت تست کرونا دارد که رقم بزرگی نیست.https://eitaa.com/joinchat/1206059038C45fa2857d4

                       در این مطلب حقایقی را می‌خوانید که به نظر ساختگی می‌رسند، اما کاملا واقعی هستند و می‌توانید آن‌ها را با دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذارید. احتمالا آن‌ها بعدا در گوگل جستجو می‌کنند تا مطمئن شوند و می‌فهمند واقعا حق با شماست. به شما قول می‌دهیم که این حقاق کاملا واقعی هستند، حتی اگر عجیب‌تر از تخیلی به نظر برسند.

•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• عجله داری بعدا کفشاتو برعکس میپوشی:/• داری توی گوشیت با یکی دعوا میکنی بعد هنگ میکنه=-=• میری حموم موهاتو شنیون میکنی• خمیر دندون میزنی رو مسواکت بعد میبینی یادت رفته خیسش کنی:|

س967 - مؤسسه‌اى با شرکت فروش کالا قرارداد بسته که جهت ایجاد تسهیلات براى مراجعین، افرادى که کارت مؤسسه را آوردند و به شرکت ارایه کردند، اجناس را به آن‌ها بفروشد و ثمن معامله را از آن‌ها نگیرد، بلکه بعدا از مؤسسه بگیرد. آیا این کار مشروع است؟  ج -  این کار مانند عقد ضمان است که معامله‌ى مراجعین موجب تحقق ضمان است که پس از حصول معامله و ایجاد اشتغال ذمه، ضمان حاصل مى‌شود و اگر با رضایت هر سه طرف باشد و واجد شرایط دیگر ضمان ب

با اینکه میدونم نمیفهمن بازم توضیح میدم باز نمیفهمن باز هم دوباره دوباره دوباره. .بازم نمیفهمن میزنن به مسخره بازی عصبی میشم عصبی میشنمن فقط میخوام بفهمناونا نمیفهمننمیخوام توهین کنمفقط میخوام بفهمن دور باطلاگه نگم دلم میسوزه اگه بگم اعصابم خورد میشهتو بگو چی کنم؟.اگه بعدا رابطه ای ساختم مطمئن میشم کسی باشه که بفهمه آروم باشهشعور داشته باشه یه قطره شعورهرچند در جوار اینا منم دیگه دارم بیشعور تمام میشم.

من این شش اصل اول از دوره لایف استایل بهرام پور از سایت بیشتر از یک قرض میگیرم و سه تا اصل آخر هم خودم اضافه کردم و یک اصل رو هم شما بگین
سعی کردم با ذکر مثال یکم قابل فهم تر کنم اساسا قرار نیست شما بر اصول من زندگی کنید اما اصل های خودتون پیدا کنید چون باور های مرکزی تون رو تشکیل میده.
و؛
۱ _ لذت بردن از الان یا برنامه ریزی واسه لذت بردن بعدا (اساس زندگی لذت بردن تو شغل یا زندگی باید طوری باشه لذت ببرم یا حداقل برنامه ای داشته باشم واسه چیزی که باه

سلامامروز صبح خواستم برم سلف، با خودم گفتم که برای اینکه دیگه نخوابم برم کتابخونه دانشگاه. بعد با خودم گفتم می‌خوام با دستگاه کار کنم و باید تو اتاق باشم. می‌رم و میام اتاق. اومدم اتاق. یادداشت‌های صبحگاهی رو نوشتم. بعدش خوابیدم. به مدت ۲ ساعت.بعدا که فکر کردم، دیدم که من فقط همین یه کار رو که نداشتم. می‌تونستم برم کتابخونه بقیه‌ی کارهام رو انجام بدم و بعدش بیام بعد از ظهر توی اتاق وقتی که دیگه خوابم پریده، برسم به کار‌های دستگاه. این نوشته

حالم گرفته اس خیلی حس بدیه به زور ببرنت خواستگاری بعد که حرف زدی و به نظرت خیلی ادم مورد نظرت نبود  بشینن کلی مختو بزنن که نه خوبه حالا یه جلسه دیگه ام حرف بزن بعد دیگه اونا زنگ نزنن خیلی حس بدیه خانواده ای که زرت و زرت روزی سه بار قبل خواستگاری زنگ میزدن بعد خواستگاری حتی یه بارم زنگ نزنن بگن ببخشید جور نبودن ‌یا هرچیزی یا مثلا ببخشید که وقتتون رو گرفتیم و این همه استرس دادیم و اعصاب نذاشتیم براتون من از این فرهنگ بی فرهنگی وبی ش

سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهی است، یک میدان گسترده خود سازی و جهاد اکبر است.مراسم حج در واقع عبادتی را نشان می‌دهد که عمیقا با خاطره مجاهدات ابراهیم و فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر آمیخته است، و ما اگر در مطالعات در مورد اسرار حج از این نکته غفلت کنیم بسیاری از مراسم آن به صورت معما در می‌آید، آری کلید حل این معما توجه به این آمیختگی عمیق است. هنگامی که در قربانگاه در سرزمین منا می‌آییم، تعجب می‌کنیم این همه قربانی برای چیست؟

خب عکس یک کیک گوگولی رو اوردموایی ما امروز اصلا معلممون نیومدنه مشق داریم نه درساصن یه وعضی بود کلاس ششم تو مدرسه ولو بودنهمه هم سرما خوردهفقط یازده نفر تو کلاس بودیمپنج نفرمونو بردن اتاق بازی مدرسه رو درست کننبقیه هم مبصر بودن فقط دو سه نفر بودیم تو کلاس پاها رو میز خوراکی میخوردیمولی بعدا مدیر اومد به ما سه تا گفت که باید بریم کلاس دوم رو مبصری کنیماونا هم خیلی شیطونن در حدی که صدای فحش دادنای معلمشون تو کلاسمون میادخلاصه اینکه امروز خیل�

خب اول سلام بعدا کلامتوپم حسابی پره چون خستم کردیدمن تو کل زندگیم عصبی نشدماما الآن عین بمب باروتم کافیه ناخونک بزنید منفجر شم1-هرکس هر موقع دلش خواست میتونه تو آفتابه میراکلسی شرکت کنه پس دیوونم نکنید2-وای به حال کسی که پنهان نده.بخششم نداریم3-به هیچ عنوان دیگه حق ندارید بگید درسته یانه.خودم روز بعد نتایجو اعلام میکنم4-بهم هی گیر ندین مگرنه.5-هرکس حق یه بار جواب دادن دارهپایانببینم کسی رعایت نکنهدیگه من میدونمو اونقسمت بعدی رو هم نازی