دختری ده ساله را تصور کن، که توسط می بیمار یده شده و او را در جایی تنگ، تاریک، کثیف و نمور زندانی کرده.ـ من نمیدانم چه کار باید کنم.ـ وقتی م و قربانی خودم هستم.ـ میخواهم بمیرم.ـ نمیتوانم.ـ پس نمیخواهم بمیرم.ـ نمیتوانم.ـ میخواهم لذت ببرم، نمیتوانم.ـ پس نمیخواهم لذت ببرم، باز هم نمیتوانم.ـ میخواهم کاری کنم، نمیتوانم. پس نمیخواهم کاری کنم، نمیتوانم.ـ
درباره این سایت