مجموعه وارونگی اثر محدثه آشتيانيروزگارفرقی میان خوب و بد روزگار نیستوقتی کسی برای تو چشم انتظار نیست سرما که زد به شاخه ی این باغ بی گمانحتی اگر بهار بیاید بهار نیستاز این جهانِ همهمه بگذر، قبول کناینجا دلی برای دلت بی قرار نیستبا روزه ی سکوت زبانم مهار شداما دو چشم کافر من روزه دار نیستاقرار میکنم که دلم پایبند توستهرچند اعتراف به غم، افتخار نیستمحدثه آشتيانيیادم رفتگفتم از خون دلم دم بزنم یادم رفتلب به لبخند گشودی، سخنم یادم رفتبس
درباره این سایت