روزایی که از خودم کار می کِشم از خودم راضی ترم تا روزهايی که میاد و می گذره و عملا هیچ گهی نمی خورم و نهايت فعالیتم تا مستراح رفتنه. دیشب ایده ش رو توی درفت گوشی سیو کردم و گمون نمی کردم باسن درست کردنشو داشته باشم. صبح که خواب از چشمام پرید عین فنر پاشدم نشستم سروقتش و با دور خودم گشتن ها و اينور اونور رفتن تو سطح خونه، دیگه ساعت سه اينا آماده شد. کف اتاق همچنان بازار شامه، نمی تونم جمع کنم چون هنوز کار دارم، پر از نخ و خرده پارچه س همه جا و رس
درباره این سایت