نتایج جستجو برای عبارت :

گل اسمرالدو

افسانه گل اسمرالدومردی که چهره‌ای نازیبا داشت و خودش رو دوست نداشت، خود را در قلعه‌ای به دور از مردم شهر پنهان کرده بود. مرد خودش را با کاشتن گل در باغچه مشغول کرده بود و روزها را به همین منوال میگذراند. مدت ها گذشت و مرد گل های زیبایی رو پرورش داد اما ناگه متوجه شد که شبانه تعدادی از گل‌هایش یده می‌شوند.چندین شب را در انتظار دیدن گل‌ها تا صبح بیدار ماند تا بالاخره بعد از چند شب که به بیداری گذرانده بود دختری را دید که وارد باغچه شد

آخرین جستجو ها

شعر مهرداد Akharin sokhan سبک نو سازندگان ایرانی galmisipo فایل اکی مرجع فروش و خرید انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... بدون کنکور دانشگاه آزاد مسجد سلیمان leitreetsorgjunk سبک زندگی چت|چت روم|چت روم فارسی|شلوغ چت|حورا چت