آرام باش. مثل پیچکی که آرام تنه اش را زیبا میکند ، آرام باش. من موج نوازشی را به گیسوان در هم تنیده ات میکشم ، آرام باش. من انگشت سبابه ام را به روی گونه های خیست می لغزانم ، آرام باش. مثل روشنی از هم گسسته چشمانت برای من ، و آن گاه طلوع را با گونه های گل انداخته ات آغاز کن نه با بی صبری ببین ""آسمان از آن توست"" . از : علی صمصامی .
درباره این سایت