اين روزها که زمزمه ی یار می کنم خیلی هوای دیدن دلدار می کنمدر ماه مغفرت نشد آقا ببینمت بر بی لیاقتی خود اقرار می کنمیک بار هم نشد بنشینم کنار تو از بس که بر معاصی ام اصرار می کنماين نفس سر کش از چه رهایم نمی کند؟! اين چه گناهی است که تکرار می کنم؟!بار خطا کمیت مرا لنگ می کند طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟!اين تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست از بس که رو به سفره ی اغیار می کنمگفتم به خود که حداقل ای کریم شهر یک شب کنار سفره ات افطار می کنم .فهمیده ا
درباره این سایت