نتایج جستجو برای عبارت :

قصه ابجی که تودنیا رودستش نیست

اولین مهمونی دونفرمون بعد نامزدیدیشب دعوت شدیم خونه ابجي فریبا که تولدش بود.خیلی استرس داشتم. فرزامم که همش منو اذیت میکرد. بهم میگفت استرس داری ساکت میشی خوبه.رفتیم شیرینی و یه دسته گل گرفتیم و رفتیم خونه ابجيهمه بودن. همه چیز هم عالی بود.در کل اولین مهمونی دونفرمون خیلی عالی بود.راستی فرزام خیلی دوست دارما

آخرین جستجو ها

پژوهش سرای دانش آموزی رازی ناحیه یک سنندج توهمات travorocda بدن لاغر سایت شهدای کامیاران بازارتو eknargonspos Lisa's notes Donna's memory bahinfiehib