نتایج جستجو برای عبارت :

قارداشی‌قارداشا‌محتاج‌ایلمه

من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینمهردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــمپاک سوزدهرکه خواندسطری ازشرح کتابــم دلبرومحبوبــــــــــــه ی محبوب دلبرآفرینـــــمکربــــلا درروزعاشورابـــــلاانـــــــدربـــــــلابـود دوربـــــابـــــایم بگردم،مبتـــــــلادرمبتــلابـــودمن هم آخـــرنازنینــــم،نازنینــــم،نازنینـــــــ
 مناجاتبارالها عاشقم دیوانه امشمع عشقیمدورحسین پروانه امعشقیده آزادیدور دیوانه لریاندیرا شهپر گرک پروانه لرناقصم عشقیمده پر یاندیرماسامنارسه روشن سوزی آندیر ماسامخلقتونده بیر محقّر بنده امائتمیشم خبط خطا شرمنده اماللی ئیلده ایلدیم بی حد گناهروسیاهم روسیاهم روسیاهگئچ گناهیمدن به حق فاطمهقلبیمه دوشمیش شرار حاطمه قاره می ماه محرم باغلارامسینه وورام من حسینه اغلارامیده سایماز منی قارداشلاریمدردیمه بیلَّم دگر گوز یاشلاریمگ
به نام خداحب الطعام مال ابرار است نظیر فضه این مرحله را آنها هم دارند اما مقرب كسی نیست كه به مال علاقمند باشد و این مال مورد علاقه خود را در راه خرج كند آنكه به مال علاقمند است و مال مورد علاقه را در راه خدا صرف می‌كند این جزء ابرار است نه جزء مقربین مقربین كسانی‌اند كه همه كارهایشان حباً لله است لكن نعبده حباً اگر محبوب اینها فقط ذات اقدس الهی است دیگر این‌ چنین نیست كه ﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ﴾ یعنی علی حب الطعام آن مسئله
احوالات حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام)هیچ کیمسه غریبلیقدا امام حسن اولمازآند اولسون حسینه بیله مظلوم ئولن اولمازئوز محرمی نامحرم اولوب ایلدی مسموماسما کیمی بو دهریده بی رحم زن اولمازشرم ائتمدی زهرادن اولوب عاق رسولهئولدوردی امامی ، بئله پیمان شکن اولمازنصفِ شبیدی یاتمیشیدی اهل مدینهبیر فاجعه اولدی که او ایش تازه دن اولمازرؤیادن اولوب نورِ دل فاطمه بیدارگوردی سو اگر ایچمسه رفع محن اولماززینب ، باشینون اوستونه بیر مُهرلی کوزهقویمو
تهیه و توزیع سری 11 مواد شوینده با همکاری شرکت صحت به ناشنوایان متأهل مستحق و بی بضاعت، ناگفته نماند؛ این مواد شوینده (شامل شامپو، مایع ظرفشویی و دستشویی) هر 6 ماه به خانواده های ناشنوا محروم و محتاج اهداء می گردد.
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن استبکش به غمزه که اینش سزای خویشتن استگرت ز دست برآید مراد خاطر مابه دست باش که خیری به جای خویشتن استبه جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمعشبان تیره مرادم فنای خویشتن استچو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبلمکن که آن گل خندان برای خویشتن استبه مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاجکه نافه هاش ز بند قبای خویشتن استمرو به خانه ارباب بی مروت دهرکه گنج عافیتت در سرای خویشتن استبسوخت حافظ و در شرط عشقبازی اوهنوز بر سر عهد و وفای
جامعه‌ی انسانی هم محتاج به اقتدار بوده است که حساب و نظم در کارِ او بگذارد و هم محتاج به آزادی، برای آنکه استعدادهای خود را بشکفاند.این دو یعنی اقتدار و آزادی حسّاس‌ترین وظیفه‌شان تعیین حقّ و اِعمال حقّ بوده است.دکتر محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن»سلام عزیزانمدهمین روز از اسفندماه به نیکی۱. از حکایت علم و عمل» یک بار با خط خوش بنویسید.۲. علوم درس شگفتی های برگ» رو بخونید.۳. سوالات ریاضی رو حل کنید.۴. دروس ۱۱ تا ۱۳ کتاب مطالعات اجتماعی رو دوره
هشتمین مرد شریف عصمتبرترین وارث دین در ایرانمیهمان بزرک کشورمیزبان همه مردم منچه مبارک سفری بود وچه دیداری شگرفقصه آمدن و بودن ناب ات با ماو چه تقدیر بزرگی گردیدکه در این خاک پر آوازه من-سرزمین سعدی، حافظ و فردوسیمولوی ، کاشانی و هزاران دیگر-شاخه ای از تن نوربرخیزدو چه سرسبز شودرویش ناب خدایی گشتنو چه پربار شودجنگل نور رهایی در خاکو از این مرقد پر بار دعادر تمام دورانهمچو یک چشمه نورهمچو یک ابر لطیفجامی از کوثر عشقو بسان زمزمبر کویر دل ما
به من بگو یه آدم چقدر باید سخت باشه که التماس کسی رو ببینه و به روی خودش نیاره؟ چرا وقتی آنقدر بهت محتاج بودم کمکم نکردی؟ مگه خودت نمی گفتی که دنیا ارزش شکستن دل کسی رو نداره؟ یعنی من اینقدر بی ارزش بودم که راضی به شکستنم بودی؟ هر چی هم که ازم بدت می اومد مستحق عذابی نبودم که بهم دادی. به این شکل نه. با این شدت نه. دارم خفه میشم. چرا خدا کمک نمی کنه که فراموش کنم. چرا دعاهام مستجاب نمی شه. نکنه اصلا نیست، نکنه با همه ی بدبختیام توی این دنیا تنهای
یســمه تعـالـــی.                     ای روح دو صــد مسـیح محتاج دمــت،                    زهـــرایـی  خــورشــــید غـــبار قـــدمـت                    کــــی گفـتـــه که تـــو حــــرم نـداری بانــو ؟                    ای وســعت دلـــهای شـکســته ، حـــرمت.شــــهادت بـــی بـــی دو  عالم  حضـــرت فاطــمه زهــــــرا (س)  تســلیـت باد.      &n
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم .چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم .به تو آری به تو یعنی به همان منظره دور .به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور .به همان سایه همان وهم همان تصویری .که سراغش ز غزل های خودم می گیری .به همان زل زدن از فاصله دور به هم .یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم .به تبسم . . . به تکلم . . . به دلارایی تو .به خموشی . . . به تماشا . . . به شکیبایی تو .به نفس های تو در سایه سنگین سکوت .به سخن های تو با لهجه شیرین سکوت کاش می دانس
به گمانم هنوز میتوانم تو را حس کنممدتی هست اغوشم را ازنبودنت خالی کرده ایبیا و لحظه هایمان را تکرار کننمیدانمی چه دردناک است که باز هم بدون تو از پنجرهبه تماشای غروب بنشینمهنوز هم پنجره را باز میگذارمشاید خود را فریب میدهم ولی باور دارم یک روز غروب بر میگردی ومن با نوازش دستانت ارام میگیرمامروز هم منتظرت هستمیکبار هم که شده برگردمیخواهم باور کنم دوستم داری.********************قویترین "مرد" دنیا هم كه باشی محتاجی! محتاج اشكهای عاشقانه یك "زن" كه از
این روزها که زمزمه ی یار می کنم خیلی هوای دیدن دلدار می کنمدر ماه مغفرت نشد آقا ببینمت بر بی لیاقتی خود اقرار می کنمیک بار هم نشد بنشینم کنار تو از بس که بر معاصی ام اصرار می کنماین نفس سر کش از چه رهایم نمی کند؟! این چه گناهی است که تکرار می کنم؟!بار خطا کمیت مرا لنگ می کند طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟!این تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست از بس که رو به سفره ی اغیار می کنمگفتم به خود که حداقل ای کریم شهر یک شب کنار سفره ات افطار می کنم .فهمیده ا
                                                    تهیه و توزیع تعدادی جوراب بین ناشنوایان مستمند و محتاج عضو مؤسسه. با سپاس فراوان از همکاری خلوصانه تولیدی میچکا 
دلم محتاج فریاد شده استانقدر بلندکه گوش جهان کر شود .که همه صدایم را بشنوند یا حداقل خودم خالی شوم از این همه بغض .دلم یک کنج میخواهد . یک کنج تاریک تا کسی فریادم راکه اینباربر گونه هایم جاری شده است ، نبیند .دلم کمی آرامش میخواهد.کمی خلوت .کمی محبت و یک عالمه حضور خدا .حاله دلم در کلمات نمیگنجد . دلم بد جور گرفته
با نور عشق، دل، غمِ ظلمت نمیکشدبا اهل بیت خواری و خفت نمیکشدآزادگی ست سیره ی مردان روزگارعبد نگار فاطمه ذلت نمیکشددر فتنه ها مرید حقیقی فاطمهدست از حمایتش ز ولایت نمیکشدهر کس که بار عشق امام زمان کشیدصحرای بار ندامت نمیکشدبا یک سلام روزی ما میرسد رفیقکار زبان به گفتن حاجت نمیکشدبی منّت است لطف امام کریم مااینجا گدا ز شاه خجالت نمیکشدعبدی گنهکار که محتاج بخشش استصورت به جز به صورت تربت نمیکشدبا معرفت هر آنکه رود سمت کربلاکار شفاعتش به
 مناجاتکسمه یارب الیمی گوشه دامانوندنبی نصیب ایتمه منی سفره احسانوندنباغلیوبدور گوزیمی پرده نامرئی نفسچیخمیشام دایره اقدس فرمانوندنیاجلیلی قاپوا عبد ذلیلوندی گلنگلمیشم قسمت آلام خرمن غفرانوندناعتراف ایلیورم خبط وخطا ایلمیشمبند تکفیروی آچ بنده نادانوندنسن ئوزون ایله هدایت منی سرمنزلوهیوخسا آتش دو تارام آتش نیرانوندنباده وصلوی ئوز عاشقوه ایله حلالجام صبریم جالانوب سختی هجرانوندنای کرم صاحبی اکراموه من مستحقمالی بوش قویما اولا
روز پدرختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)----------------------------------روز پدره جات خالیه دیگه کنارمای کاش یه باردیگه ببینمت نگارمتو دار و ندار من بودی تاج سر منمیدونی ز غم دوریت بابا بیقرارمروزپدره چه داغی بنشسته به جونم چون ابر بهاری دیده بارانی و زارممردم همه دست بوسی نزد پدرآیندمن بر سر قبر تو چون ابر می بارم عمری به تو فخر کرده و خواهم کردای تاج سرم نام تو بوده افتخارمهر چند سفر کرده و مهمان خداییمحتاج دعای تو ای صبح بهارمبر سینه و سر ز
مفتخوری و اختلاس اگر این تشریفات پر خرج سلطنتى و این ریخت وپاش ها و اختلاس ها نبود، بودجه مملکت کسر نمى‏آورد تا در برابر امریکا و انگلیس خاضع شوند و تقاضاى قرض و کمک کنند.مملکت به خاطر این ریخت و پاش ها و اختلاس ها محتاج شده است وگرنه نفت ما کم است؟ یا ذخایر و معادن نداریم؟ همه چیز داریم، لکن این مفتخوری ها و اختلاس ها و گشادبازی هایى که به حساب مردم و از خزانه عمومى مى‏شود مملکت را بیچاره کرده است. اگر این ها نبود، احتیاج پیدا نمى
آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند ؟آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند ؟ من گرفتاری های زیادی در زندگی دارم که می خواهم اگر اشکالی نداشته باشد در دعاهای خود آرزوی مرگ بکنم . پاسخ – در عین حال که در روایات و آیات قرآن است که مومن باید مشتاق لقای الهی باشد ، اما آرزوی مرگ نداریم . در وسائل الشیعه جلد دو از رسول خدا نقل شده که یک شخصی در نزد ایشان از مشکلات دنیا شکایت کرده وآرزوی مرگ
دقیقا آهنگ وب مال حال منه :))آره هتش دخترا محتاج نگاه پسران! پسرایی که نصف دخترا ازشون متنفرنکسی که دوس داره بین باشه قائدتا از پسرا خوشش نمیادآممم بعدی یه خاطرس طبق معمول خانوادم یعنی بابام بهم تیکه انداخحس خیلی بدیه که بدونی تو خونتون همونقدر اذیت میشی که تو بیرون
به نام خدادر پناه رحمت حضرات معصومینهمه‌ی ما مرگ را در پیش رو داریم؛ آنجا که دار بقاست و ماندن در آن، نقل میلیون‌ها و میلیاردها سال نیست، بلکه ابدی است و برای همیشه در آن عالم محتاج عنایت پروردگاریم. آیا این عمر چند ساله‌ی اینجا کفاف زندگی ابدی ما را در آنجا می‌‌دهد‌؟ آیا می‌توانیم در این دنیا کاری انجام دهیم که تضمین کننده سعادت ابدی عالم دیگر و بهشت عدن خداوند باشد؟ خیر. پس باید بفهمیم فقیریم؛ فقیر محض.ناگزیریم دستگیره‌ی محکمی برا
تو چشای من نگاه كن  منو گم كن توی چشماتچشم رو هم نزار یه لحظه خیره شو به آرزوهاتمن هنوزم ته چشمات رد چشمامو میبینمتوی  اوج آرزو هات واسه عشق تو میمیرممن به تو محتا جم و تو ته چشم من اسیریواسه یه قطر ه اشكم تو هزار دفعه میمیریتو چشای من نگاه كن من هنوزم خیس خیسمبا این بهونه درام واسه چشمات مینویسم واسه چشمات مینوسیم چشم تو پر از نیازه من نیازم یه نگاههتو منو ببخش عزیزم آخه چشمام بی گناههكاش میشد بریم یه جایی كه فقط تو باشی و منمن بمیرم ت
شخصیتهای خودشیفته و ارتباطاتخود شیفتگی می تواند یک مانع جدی در روابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگی های یک شخصیت خود شیفته می تواند به عنوان یک عامل منفی به هر ارتباطی ضربه وارد کند.هر چند تمام افراد تا حدی دارای ویژگی های خودشیفتگی هستند و گاهی آن را از خود بروز می دهند اما افرادی که به طور خاص مبتلا به خودشیفتگی هستند ممکن است درباره توانایی های خود غلو کنند، محتاج توجه، شگفتی، تعجب، مهربانی و بسیار زیاد باشند و این امر می تواند برای یک
بنام پروردگار مهربان وباعظمت خودم!بنام بهترین وخوبترین من!بنام بهترین معبود وبهترین معشوق من!بنام تنهاترین معبودوتنهاترین معشوق من!بنام توای خدای باشکوه وباجبروت من!بنام توای تنهاترین حامی من!بنام توای قدرتمندترین حامی وپشتیبان من!بنام تو! تو که درزندگی من فقط مدیون توهستم !تو! ای پروردگار مهربان من!ای خدای من! ای همه کس من! ای همه امیدوآرزوی من! ای تنها قدرت درهستی ! ای تنها حقیقت هستی!ای که همه امور تنها به امر توجریان می یابد!ای که تنه
مثل یک خط باریک و بلند، از قطب شمال تا قطب جنوب کشیده شده.یک طرفه است.آسفالتش بجای طوسی پررنگ، آبی آسمانی است.چون من دوست دارم، "جاده‌ام" آبی آسمانی باشد، که رد پاها رویش خوب معلوم شود.محیطش تنش را محاط کرده در شرایطش: در قطب شمال، یخ بسته،در استوا، ذوب شده،در قطب جنوب، بازهم یخ بسته.سرو ته این جاده یخ بسته.مثل انجماد یک جنین در بدن مادرمثل انجماد یک جسد در تنِ گورذوب شده مثل لحظه های دلگرم شدن به یک اتفاق کوچک و گسترش گرما در سراسر جان.مثل ل
مبلغان بهائی با الهام گرفتن از مکتوبات رهبران اصلیبهائی می‌گویند: خداوند محض محبّت انسان را آفرید و برای هدایت او، پیامبرانی را میفرستد تا در هر زمان، مطابق با نیاز بشر، تعالیم جدیدی را برای رشد و تعالی انسان بهارمغان آورند. انسان به سبب ذات انسانی خود ناقص و خطاپذیر است و برای رسیدن به کمالو تعالی محتاج به هدایت الهی است بنابراین ظهور ادیان نمی تواند متوقف شود زیرا انسانهمواره و در هر دورانی همچنان به تعالیم آسمانی و ارتباط با خالق خود
تشریفات زائد اداریاز طرف دیگر، تشکیلات ادارى زائد و طرز اداره توأم با پرونده‏سازى و کاغذبازی که از اسلام بیگانه است، خرج هایى بر بودجه مملکت تحمیل مى‏کند که از خرج هاى حرام نوع اول [1] کمتر نیست. این سیستم ادارى از اسلام بعید است. این تشریفات زائد که براى مردم جز خرج و زحمت و معطلى چیزى ندارد از اسلام نیست.مثلًا آن طرزى که اسلام براى احقاق حقوق و حل و فصل دعاوى و اجراى حدود و قانون جزا تعیین کرده است بسیار ساده و عملى و سریع است. آن وقت که آیین
یادکرد غزلی ترکی از دهه 60 ؛اوزون قوللاره عشق اولسونآبشارآنلاین:غزلی که در ادامه می خوانید از سروده های دوران نوجوانی علی علیزاده (امید سلماسی) در سال 1367 به زبان ترکی آذری است که بعد از آن صدها نظیره و استقبال از شاعران ترک زبان در این حیطه توسط شاعران مطرح و حتی شاعران گمنام و یا کمتر شناخته شده سروده شده است.این غزل از جمله اشعار شناخته شده امید سلماسی است که به حضرت عباس بن علی(ع) تقدیم شده است. این سروده را باهم دوباره خوانی می کنیم:ازل دن ت
اول از همه دوستان بیاید جریان گذشته رو فراموش کنیم و هر چی آرتان و امثال اون هست و از زندگیمون بیرون کنیم دوم من داستانم و نوشتم ( عشق در مرگ ، فراتر از یک رویا ، طعم خوشبختی ) بعد اومدم وارد وبلاگ کنم که دیدم عجیب و غریب شده نشستم از اول خوندم نوشته هامو فهمیدم از هر شخصیت چند جا استفاده کردم و این همش تقصیر تفکر و سبک زندگیهچون باید تا شنبه یه پروژه برای تفکر درست کنیم مخم درگیر اون بود موقع داستان نویسی حواسم نبود بگذریم برید ادامه تا

آخرین جستجو ها

Francis's game بارانا Christopher's blog امین علاالدین برغمدی نمایندگی مجاز تعمیرات جنرال الکتریک،وستینگهاوس،ویرپول Clara's style pepateme Brandy's collection مرجع مقالات رسمی طراحی سایت doctchrispoca