نتایج جستجو برای عبارت :

سی دی گمگشته

جلسه ی پنجم از دور چهل و سوم خانم های مسافر در روز سه شنبه مورخه : 98/9/12 به استادي و نگهبانی جناب مهندس وودبیری خانم فرزانه با دستور جلسه ی گمگشته، در ساعت 8/30 شروع بکار نمود سلام دوستان حسين هستم یک مسافر.  مطلبی که می خوانم به تاریخ 72/2/2 مربوط می شود.  خوشحالم که پس از مدتی طولانی با شما ملاقات کردم . مرا عفو کنید . ديگر خسته شده ام ؛ زدم به سيم آخر .
روز دوشنبه 98/10/09 دستور جلسه برداشت از سي دي گمگشته در لژیون دهم برگزار گرديد.مردم به قطاری که در حال حرکت است سنگ قطار  نه به قطاری که ایستاده یعنی اینکه اگر انسانیکه در گیر مشکلات می شود و نیروهای بازدارنده می خواهند جلوی حرکتش را بگیرند ایننشانه شروع حرکت اوست و اگر گرفتاری و مشکلات در زندگی بیشتر شوند آن ها را به فالنیک بگیرید.
یارب!!   همه در گودال ریا غرق گناهند!!فاجعه انست که درپندارهم پاک ومباحند!!شور  عبادت به شعاردروغین وظاهرجذابمشتاق فسادان باهمین ایده بفکرتباهند!!یارا!!تو بیا جز تو چاره بردرددلما امرمحالستطبیبان عصر خودضارب و خود موجب آهند!!!انتظار ظهورت هرجمعه پی در پی هم!!!!امیدبقا نیست همه گمگشته وگمشده راهند!!نه ازانصاف خبری نیست نه از وجدان ذره سراغی!!تو بگو صفر صفر هست وصفر وازصفریت نکاهند!!شهریارا!!اوزان اشعار تو ازوصف یاربهم اویخت!!!تو پیش گیر
تمام مشکلاتی که برای ما آدم‌ها رخ می‌دهد از اینجا ناشی می‌شود که ما آستانهٔ آشوب آدم‌ها را نمی‌دانیم.روز دوشنبه، ۹۸/۱۰/۳۰، لژیون ۱ با دستور جلسه " سي دي گمگشته " با کمک راهنمایی خانم شیدا و همسفران سفر اولی و سفر دومی آغاز به کار کرد. 
برای شروع آموختن، ابتدا باید تسلیم بود تا به این مرحله نرسيم ، امکان یادگیری وجود ندارد.روز دوشنبه، لژیون 5 با دستور جلسه " سي دي گمگشته" با کمک راهنمایی خانم بتول وهمسفران سفر اولی و سفر دومی آغاز به کار نمود.
این روز ها کم کم مرا از پا در خواند آورد.و ديگر پایان این درام بی سر و ته غمگین به پایان خواهد رسيد.اگر جان پیچ های مطمئنی نداشته باشید، سر و کارتان با بیرحم ترین موجودات می افتد.انسان هاحتی کسانی که تنها با کمک زبانشان می خواهد عشق را به تو القا کنند ولی در هیچ یک از رفتار های آن ها چنین چیزی مشهود نیست.باید رفت.باید همه احساس هارا در جعبه ای گذاشت. قفل محکمی روی آن قرار داد. به خانه ی مادر بزرگ رفت، جایی که پاک ترین آن احساسات شکل گرفته بودند.پا
هیچ موجودي در هیچ یک از مراحل تکاملی خود به خواب نمی رود و اگر به ظاهر خواب باشد در حال گرفتن قدرت از مبداء خویش است تا راه را بهتر بیابد و فرمان را بهتر به اجرا درآورد.ما شاهد و ناظر گمگشته گانی هستیم که فکر نمی کردند که حتی کوره راهی بیابند، این لطف پروردگار است که باران رحمت خود را بر بام اینان می بارد وديگران با داشتن بام وسيع از این رحمت بی بهره مانده اند.
 گاهی اوقات در زندگی، انسان به جایی می رسد که ديگر هیچ راه امیدي ندارد. این جاست که به سيم آخر می زند و اتفاقات بدي ممکن است برایش بیافتد، که به این مرحله آستانه ی آشوب می گویند ‌؛ یعنی شخص تمام سعی و تلاشش را به جهتی که خواسته انجام داده ولی به نتیجه نرسيده است. این جاست که یک شخص مؤمن و خداشناس تبديل به یک شخص ضد خدا و نسبت به دين بی تفاوت می شود. این اتفاق بین انسان ها خیلی پیش آمده و انسان با خودش می گوید من که همه ی تلاشم را کردم چرا به هدفم
ما در کنگره همه مثل هم هستیم، فقط کسانی که  خدمتگزار تر هستند با بقیه فرق دارند.سعی کنیم که خودمان را مهیا کنیم برای خدمت کردن و عشق و طلب خدمت داشته باشیم. اگر خدمتگزار باشیم اتفاقات جالبی برایمان می افتد. با خدمت کردن تمام گره های درونمان باز می شود و باعث می شود خودمان با خودمان مواجه شویم ودر مسير خدمت یکی شبیه خودمان می شود آیینه خودمان. مثلا اگر درونمان ضد ارزش باشد با افرادي مواجه می شویم که مثل خودمان است و اگر درون خود نسبت به عشق و
به نام مهربان بی همتاروز یکشنبه مورخ پانزدهم دي ماه ۱۳۹۸  لژیون مسافران لژیون 4  به استادي کمک راهنما محترم مسافر سينا با دستور جلسه " سي دي گمگشته" با حضور مسافران آغاز به کار نمود.همان گونه که از پله های سرداب نمیتوان به یک باره بالا و پایین رفت و باید یکی یکی پله ها را طی نمود ، مشکلات ما هم به همین گونه حل میشود و یکی یکی باید با صبر و تحمل و گذشت زمان و با سعی و کوشش و تلاشمان حل میشود
سلام دوستان افسانه هستم یک همسفرنکات مهم سي دي گمگشته1-سيم آخر مرحله ای است که همان آستانه ی آشوب است و این مرحله زمانی است که شخص همه تلاش خود را کرده و به نتیجه نرسيده و به اصطلاح به سيم آخر میزند و هیچ چیز را فرد نمی بیند و مرحله بسيار خطرناکی است که عبور از آن سخت است.
به نام قدرت مطلقیوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورزمانی که می خواستم شروع به نوشتن کنم اولش نمی دانستم از چه بگویم ولی وقتی بیشتر فکر کردم وبه کلمه دلنوشته توجه نمودم متوجه شدم که باید چیزی که می نویسم حرف دلم باشد پس دست به قلم شدم ونوشتم حرفهای را که شاید با خودش تلخی به همراه داشته باشد ولی حتما پایان شیرینی خواهد داشت چون کنگره به من یاد داد که بعد از هر سختی بهترین وشیرین ترین اتفا ق ها در ان
در خط ساحلی غرب پوکت نیز شاطی Layan ثبات دارد که به‌دلیل دور از دست بودن، کمتر ترفیه گمگشته است و به‌همین نادره عبرت اعجاز گردشگران در این ناحیه دقایق آرامی را خواهند داشت و تامل نیز در این بخش لذت‌بخش‌تر خواهد بود. در ادامه با وبلاگ پوکت تایلند همراه باشید. جزیره ی پوکت جديد در نواحی پهلوها غربی کشور تایلند، یکی از كریه ترین مناطق توریستی عالم می باشد. بسياری از توریست ها معتقدند که این شهر تمام سجیه های لازم فقره سبب خاتمه کردن یک تعطیلات ن
هلو ديگه کم کم داشتم روانی میشدم این مدت نبودم چون همه ی بیس ها و اديت ها و متن ها و کوفت ذهر مارم تو لپتاپم بود که خونمون جا مونده بود این مدت منم ديگه کم مونده بود از بی حوصلگی مبل رو گاز بگیرم :////خلاصه که الان رسيد به دستم (( ما برگشتیم خونه -ـــــــ- ))و اینکه همین ديگه الان پست میزارم .
امام زمان علیه السّلام–شعر مدح و مناجاتباز شد فصل بهار و آن گل رعنا نیامدباز صبح (جمعه/امروز) آمد یوسف زهرا نیامد عاشقان گویند با هم شمع جمع عاشقان کودوستان پرسند از هم مهدي آمد یا نیامد این ندای هر گرفتار است در هر بامداديای خدا امروز هم صبح آمدو مولا نیامد ديده ها دریا شد و کشتی دلها در طلاطمغرق گرديديم و کشتی بان این دریا نیامد رو به صحرای عدم برديم از بی رهنماییراه خود گم کرده ایم و رهنمای ما نیامد چشم ما دریای خون شد قلب ما
امام زمان علیه السّلام-شعر با زمزمهالاای یوسف گمگشته ی کنعان زهرا زپشت پرده ی غیبت برون شو ، جان زهرا ببینرخسار زردم         پر از اندوه و دردم ولیاللهِ اعظم               بیا دورِت بگردم  بیا و ببین ، تو ای مهجبین ، که بر غفلت اسيرم بده با وفا ، به راه خدا ، فقیرم من فقیرم  گل فاطمه، گل فاطمه-اباصالح یا مهدي.گل فاطمه، گل فاطمه-اباصالح یا مهدي.  دمییاد غریبی ات نبودم، وای بر من دگربر دوری ات ع
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!اگر پهلویشان درد دين نداشته باشد.چادری ها زهــــــــرایی نیستند!اگر عدو را با سياهی چادرشان به خاك سياه نكشانند.چادری ها زهــــــــرایی نیستند!اگر سياهی چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند.چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته ای نباشند.چادری ها زهــــــــرایی نیستند!اگر فكرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمی نباشد.برگرفته از : بیداری افکار
"به نام خدا"*همسفران لژیون دوازدهم "سکوی پرواز" روز دوشنبه 98/11/7 به استادي کمک راهنمای محترم خانم وجیهه و دبیری همسفر خانم مژگان  باحضور گرم اعضاء با دستور جلسه ی سي دي گمگشته» رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمودند."سخنان آموزنده استادعزیزمان خانم وجیهه"آستانه ی آشوب به چه چیزی بستگی دارد؟ آیا همه به آستانه ی آشوب میرسند؟همه ی ما انسان ها می توانیم به آستانه ی آشوب برسيم، آیا تا کنونشنیده اید که کسي به فرزندش بگوید: آن روی سگ من را بالا ن
مجموعه  شبانه ها    اثر بهاره مرادنژادگذشتهگمگشته یی در ناکجا آباد بودممن عابری که برده نام از یاد بودممن رنجِ موجی در تلاطم های دریامن ماتم و آوازِ قو در باد بودممیخواستم از چشمِ مردم دور باشماز ظلمِ آدم ها پر از فریاد بودمهرگز کسي مانند من تنها نمیشد در اوجِ سختی های خود فولاد بودبا زخمِ باقی مانده یی از هر تبر همارديبهشتی سبز در مرداد بودماز کودکی با واژه و شب خو گرفتمبا شعر و غم سر کردم و آزاد بودم حالا چرا صبرو قراری نیست با من؟م
کودکی در گوشه ای کز کرده بود آتشی روشن ز کاغذ کرده بود .سوز سرما بود و کودک بی لباس صورتش سرخ و نگاهش آس و پاس .صد تَرَک در دستهای کوچکش خط پیری بر جبینِ کودکش .ضَجّه می زد ناله را در خویشتن دردِ یک صد ساله را در خویشتن .ابر می بارید و سرما بس عجیب باد هم شلاق می زد نانجیب .رهگذرها جملگی در کارِ خویش یک به یک گمگشته در افکار خویش .زین میان یک تَن به کودک خیره بود غصه ی کودک به جانش چیره بود .اشک در چشمان مستش حلقه بست بر سر کود
کارگاه آموزشی خصوصی همسفران روز دوشنبه مورخ ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ با استادي  کمک راهنما سرکار خانم راضیه » و دبیری  همسفر سپیده » با دستور جلسه "سي دي گمگشته" راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.فرزندم نشان خود را در بندها پنهان کرديد. بندها را بگشایید یک به یک. همه را نمی توان یک مرتبه گشود، آن گونه که از پله های سردابی یک باره بالا و پایین نمی توان رفت. عزم راسخ و ایمان خود را از دست ندهید. شما در کارهایتان باید اراده ی یک سرب
دانلود آهنگ جديد علی منتظری به نام عشقDownload New Music Ali Montazeri – Eshghیک دم به غیر تو این دل من با دگری نیستعاشق شدم ببین عشق تو کم دردسری نیستتو احساس منی دل بکنی آخر راهممن آن یوسف گمگشته ی افتاده به چاهمعشق دلم را غرق خشکسالی نکنعشق ته قلب مرا خالی نکنباش که من طاقت ندارم بیش از اینعشق بسوزانم که خاکستر شومدانلود آهنگ علی منتظری عشقبرای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید .دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود آهنگ دانلود آهنگ ایرانی دانلود آهنگ جديد دانلود آ
جلسه سوم از دور دهم جلسات جهان‌بینی ویژه کماندارانکنگره 60، با استادي مسافر کمان احمد، نگهبانی مسافر کمان منوچهر و دبیری مسافر کمان مهدي، با دستور جلسه  سي دي گمگشته ، روز جمعه 1398/11/11، ساعت 17 در سایت تیراندازیباکمان کنگره 60، واقع در ورزشگاه تختی برگزار  شد. 
 دستور جلسه ی لژیون چهاردهم روز دوشنبه مورخ ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸       سي دي گمگشته       دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ مورخ ۱۴ /  ۱۰ / ۱۳۹۸" کمک من به کنگره و کمک کنگره به من "سي دي های مرتبط: چگونه شکرگزاری کنیم - بازیگر باشیم یا تماشاچی - مالی و علمی   دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ مورخ ۲۱ /  ۱۰ / ۱۳۹۸ " هفته همسفر "سي دي های مرتبط:نقش همسفر - احساس همسفرهمچون ستارگان بدرخشد و انوارتان حیات بخش باد. 
لژیونهمسفران مهر روز دوشنبه مورخ 16/10/1398  باحضور همسفران مهر و دبیری همسفر اعظم راسساعت آغاز به کار نمود. پس از سلام و درود خانم نگین فرمودند: خداراشکر دوباره می بینمتان، دلم برایتان بسيار تنگ شده بودو امیدوارم هفته ی خوبی را سپری کرده باشید. چیزی که انسان را پویا و زنده نگه میدارد، آموزش است و ما در هر مقطع و جایگاهی باشیم به آموزش وصل هستیم؛ اگر کسي فکرکند که من ديگر کمک راهنما شدم و ديگر نیاز به آموزش ندارم کاملا در اشتباه است،من
دو بیتی شهادت حضرت علی ع و شب های قدرشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)وقت افطار فقط حال دعا می خواهمتوبه و ندبه به در ماه خدا می خواهمبا اجازه ز کرامات گل یاس بهشتپسر شیر خدا کرب و بلا می خواهم------------------------------شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)با آنکه نمک خورده نمکدان بشکستمبنگر تو به حالم که غمگینم و خستمای کاش شود در شب قدر امسالبینند که از جام می تو مستم---------------------------شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)شب قدر است بیا حال دعایم بنویسبندگی را همه دم ز  ربَّنایم بنو
سلام دوستان حسين هستم مسافر:خوشحالم‌ پس از مدتی طولانی شمارا ملاقات می کنم مرا عفو کنید ديگر به سيم‌اخر رسيدم‌دراینجامنظور ازاین جمله اینست که وقتی انسان مسائل ومشکلاتش حل نمی شود وبه هردری می زند موفق نم شود ودر تنگنا است‌ و سيم اخر هم منظور همان سيم اخر در تار است که از همه سيم ها کلفت ترست که ديگر سيم ها پاره می شود وتار زن به سيم اخر می زند،   دریک جایی هست که انسان در تنگنا قرار می گیرد ودراین مرحله به آستانه آشوب میرسد که برای انس
چقدر در تو گمگشته امدر وادي زمان تو مرا برده ای به مهمانی واژهها گم شده ای  در کلام پیدایت نمی کنم  قاصدک هایوحشی در باد این پیام راآورد  که چه کسي می سازد فقط قاب عکسي یادگاریبر ديوار                                               28/10/98                             &nbs
شعرها قبل از سرودن، واژه هایی ساده اندكه برای خون به پا كردن همه آماده اند ! قلب جسم» و قلب روح» ما دو قلب منفك اند!شاعر» و ديوانه» تا اندازه ای هم مسلك اند!  هیچ كس فكری برای قشر جانی ها نكرد !هیچ قانونی حمایت از روانی ها نكرد! احتمالاً بعدِ مرگش هم فقیر و پاپتی ستشاعری كه كارمند دستگاه دولتی ست! در سر كارم همیشه رسمیت ها» با من است!در زمان شعر هم محدوديت ها با من است! وقت شعر، افتادن یك برگ را حس میكنم!در سر كارم حضور مرگ را حس
سيدي زوج و فردکل هستی با آموزش حرکت میکند ما برای یادگرفتن مسير زندگی احتیاج به آموزگار داریم. کار همه اديان الهی نشان دادن راه صحیح زندگی است همه پیامبران از حضرت موسي تا حضرت محمد همه مانند نور شمعی راه را برای ما روشن میکنند تا ما در این مسير با انجام قوانین و فرامین الهی به منبع نور یا سرمنزل مقصود برسيم. مگر میشود بدون رفتن راه به مقصد رسيد؟ برای مثال اگر ما بخواهیم پزشک شویم باید از ۷ سالگی از آن نور شمع استفاده کنیم تا روزی به حجم عظیم

آخرین جستجو ها

seybedcefor caforjungcul علم ودانش قاصد 1393 Christopher's info تارنمای دکتر زمان نورانی bagavogamb lobirthranet مطلب باز wingthreadalin