چه بي تابانه مي خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوریچه بي تابانه تو را طلب مي کنمبر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیستوفاصله تجربه یی بيهوده استبوی پیرهنت اینجا و اکنون کوه ها در فاصله سردنددست در کوچه و بسترحضور مانوس دست تو را مي جویدوبه راه اندیشیدن یاس رج مي زندبي نجوای انگشتانت فقط و جهان از هر سلامي خالی است احمد شاملو
درباره این سایت