نتایج جستجو برای عبارت :

دل از من برد روی از من نهان کرد

صفحه اینستاگرام منتسب به امام خمینی(ره)، مطلبی را از کتاب مصباح الهدایه رهبر کبیر انقلاب منتشر کرد. صفحه اینستاگرام منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) بخشی از کتاب مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة ایشان که در آن بخش‌هایی از قرآن تفسیر شده است را منتشر کرد.مطلبی که در آخرین پست این صفحه منتشر شده مربوط به ظاهر حضور خداوند در آشکار و نهان است.تفسیر امام خمینی به این شرح است:ظهور خداوند به وسیله اشیاء، از ظهور هر ظاهری شدی
 هرگز كسى نظیر تو پیدا نمى شودهمتا كسى به عصمت كبرا نمى شوداى كوثرى كه خیر كثیر از وجود توست اسلام، جز به فیض تو، احیا نمى شودهر چند دختران دگر داشت مصطفىهر دخترى كه امّ ابیها» نمى شود بعد از تو اى شكوفه زیباى احمدىلبهاى من، به خنده دگر، وا نمى شودچون خواستم كه دفن كنم پیكر تو را دیدم بدون یارى طاها، نمى شوددادم تو را به دست نبى، چونكه هیچ كس بر دفن جان خویش مهیّا نمى شود خواهم كنار قبر تو، نالم شبانه روز امّا به پیش دیده اع
دانلود آهنگ جدید محمد اصفهانی به نام داغ نهانDownload New Song By Mohammad Esfahani Called Daghe Nahan دانلود ، موزیک ، اهنگ ، آهنگ ، دانلود موزیک ، دانلود آهنگ ، دانلود آهنگ جدید ، آهنگ جدید ، دانلود موزیک جدید ، دانلود مداحی ، نوحه ، دانلود آهنگ جدیدبرای دانلود آهنگ محمد اصفهانی به نام داغ نهان کلیک کنید
دور است سر آب از این بادیه هش دارتا غول بیابان نفریبد به سرابتزاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیستدر حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیستدر طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیستتا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راندعرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیستچیست این سقف بلند ساده بسیارنقشزین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیستاین چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت استکاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیستصاحب دیوان ما گویی نمی‌دان
همیشه من هستم و یاد توتو می نوازی به نگاهت، به صدایت، حرفهایتمن می سرایم آن نوازشهایتاکنون تو باش و شعر منتو در نهان من قدم بزن؛دست به هر شاخه که بردی میوه خود را چیدیهر چشمه که جوشید طعم خودت نوشیدیبا هر نفسی عطر خودت بوییدیتو از هر واژه شعر من رويیدیآذر / ۸۰
با سلام و صلواتاین شعر رو در بامداد روز دوشنبه ششم مهر 1394 همزمان با خسوف زیبای ماه، برای همسر عزیزم و به پاس تابش خورشید گونه ای که به صحنه زندگی مشترکمون کرد، سرودم و اون رو به همه ی عاشقانی که با دوری از نگارشون به ماه نگریستند، تقدیم می کنم.ماه و مهر امشب که ماه، چهره ز یاران نهان کندما را نیاز روي نگاری چنان کند افتاده است غمزه به بازار دلبرانگر سرخیش، به چشم نگاران عیان کندیارب نیاوری که دل بی نشان مادر گونه هاش، چهره
امام جعفر صادق علیه السلام در مورد سپاسگزارى از والدین مى‌فرماید: سه چیز بر فرزند، در حق پدر و مادر واجب است:۱- شکر پدر و مادر به هر شکل ممکن۲- اطاعت از پدر و مادر در هر چیزى که امر و نهى مى‌کنند به جز در گناه و معصیت خدا۳- خیرخواهى براى ایشان در پیدا و نهان
 یک نصیحت با تو دارم ای جوان ارزش وقت و زمان خود بدان لحظه های عمر خود را همچو گنج گرمی نکو داری نبینی دردورنج فرصتی داری تلف دیگر مکن کیمیای عمر خود را سر مکن چون کنی اندیشه در کار جهان محترم باشی بر پیر و جوان یا اگر بیهوده عمرت شد نهان پوچ و بی ارزش شوی در این میان بشنو از داوود با سوز و فغان پند و اندرزی چهار تبر زبان داوود خوانساری نغمه های داوود ۹۱
سالها در دلم زیستی تو دیدگان تو در قاب اندوه سردوخاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته هارا به زبان نگه گفته بودند می رمیدی می رمیدی از منو از هرچه در من نهان بود می کشیدی می کشیدی ناشکیبا مرا در پی خویش
تو ای تَمنای جهانمَتی تَرانا و نَراکتمام دارایی جانجُعِلتُ روحی لِفِداکچه بی هوا می گذردبدون انگیزه زمانبهارِ ما را برسانجهان رسیده به خزانتو ای تجلی خدادرونِ ارواح رهابدَم ، زِ نو زنده کندامید برگشت تو راکه در نبودت همه جانرسیده بر لب ، زِ غمتو منتظر مانده جهانکه زنده گردد به دَمتتو ای امید همه یامیدواران ظهوربتاب خورشید نهانکه پا بگیرد زِ تو نورموج
به رهی دیدم برگ خزان **پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا بودچو زگلشن روکرده نهان**در رهگذرش باد خزانچون پیک بلا بود به رهی دیدم برگ خزان **پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا بودچو زگلشن روکرده نهان**در رهگذرش باد خزانچون پیک بلا بود ای برگ ستمدیده ی پاییزیآخر تو ز گلشن ز چه بگریزیروزی تو هم آغوش گلی بودیدلداده و مدهوش گلی بودیای عاشق شیدا دلداده ی رسوا گویمت چرا فسرده ام در گل نه صفایی باشد نه وفاییجز ستم ز دل نبرده امآه بار غمت در دل
 زندگی امام علی(ع) را می‌توان به پنج بخش تقسیم کرد:1. ولادت تا بعثت.2. بعثت تا هجرت.3. هجرت تا رحلت پیامبر اکرم(ص).4. رحلت پیامبر تا خلافت.5. خلافت تا شهادت.[1]بی‌هیچ تردیدی راز اطاعت» آن حضرت از مراد خویش و جلوه‌های آشکار و نهان عملی آن را، باید در این مراحل پنج‌گانه جست.در آغوش زندگی امام علی(ع) را می‌توان به پنج بخش تقسیم کرد:
ریاوتزویراجتماعی_فلسفیبرو اى زاهد خود بین ،تو چه دانی که نهان رابدَر این پرده ی تزویر، که ز ما بُرده امان رااو چنان راهنمایست که ز تردید جدایستکه به دریای یقینش، اثری نیست گمان راهمه دل راه ثنایی، همه جا ذکر خدایینه نهانست نه هویدا، چه کنم سیر زمان رادر توبه باز كرده، كه  ببخشد گنهان رانکند مهر دریغ و، بدهد می همگان رابه كه گویم چه عذابی است، تو شدی حبس، گمان راندهد عفو گناهی، تو و این خار وخسان را#م_ب_انصاری_دزفولی
 شبهای تنهایی و سرد خزان شکننده است. اما از آن شکننده تر فراق و دوری بهترین آرزو و بهانه ی زندگی است. و شکننده تر از همه تلخی برخورد سرد در هوای سرد خزانی است که بی شک خزانی ام نموده است. کنار پنجره نگاهم به برگهای زرد درخت باغچه حیات خانه است که یکی پس از دیگری سقوط می کنند آری بهار عمر من هم کم کم به خزان گرایش دارد. شکوه از کسی ندارم و خدای را سپاس گزارم که مرا عاشق و شیدای او قرار داده است. مهتاب پشت ابر نهان شد چه چاره ایپژمرد گل چو خزان چ
توصیه های پروردگارم``امرنی ربّی بتسع:خشیه الله فی السرّ و العلانیه،کلمه العدل فی الرضاءوالغضب،والقصد فی الفقر والغنی،وان اصل من قطعنی،واععطی من حرمنی،واعفو عمّن ظلمنی،وان ی صمتی فکراًونطقی ذکراًونظری عبرهً وامر بالمعروف``؛|صحیح بخاری|پروردگارم مرا به نه چیز دستور داد:ترس و خشیت از خداوند در نهان و آشکار،گفتار منصفانه در حالت رضا و خشم،میانه روي در حالت فقرو توانگری،واینکه ارتباط برقرار کنم با کسی که از من بریده است،و عنایت کنم به ک
مادر بگوکه با غم بازو چه می کنی ؟شب تا سحر زسوزش پهلو چه می کنی ؟از درد شانه آه،که خوابت نمی بردازضربه های خورده به بازو چه می کنی ؟تنها ودلشکسته به غم خو گرفته ایبا این دل گرفته به غم خو، چه می کنی ؟گیرم نهان شود زهمه زخم پهلویتبا جای ضرب سیلی بررو چه می کنی ؟گیرم کمک زفضه نگیری ولی بگوبا قوتی که نیست به زانو چه می کنی ؟ازغربت پدر همه دم آه می کشیدرموج داغ های دل او چه می کنی ؟دررفتن ونرفتن خود بال می زنیبالت شکسته است پرستو چه می کنی ؟ای شمع جا
چند دهه از مطرح شدن معماری پایدار در عرصه معماری می گذرد و مجامع بین المللی راهکارهای بسیار را برای تکمیل و تکامل آن ارائه نموده اند. قطعأ اصول معماری پایدار که همان حفظ انرژیهای طبیعی، کاهش استفاده از سوختهای فسیلی و همزیستی با محیط و اقلیم است باید مد نظر طراحان و فعالان عرصه معماری قرار گیرد. قدری تأمل در معماری پایدار و اصول آن ما را به معماری بومی (مربوط به گذشته) این سرزمین خواهد رساند، چرا که معماران این سرزمین در اقلیم های مختلف توان
امروز نه آغاز و نه انجام جهان استای بس غم و شادی، که پس پرده نهان استگر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیریدانی که رسیدن هنر گام زمان استتو رهرو دیرینه سرمنزل عشقیبنگر که ز خون تو به هر گام نشان استآبی که بر آسود ، زمینش بخورد زوددریا شود آن رود که پیوسته روان استاز روي تو دل کندنم آموخت زمانهاین دیده از ان روست که خونابه فشان استدردا و دریغا که در این بازی خونینبازیچه ایام دل آدمیان است. هوشنگ ابتهاج
کهن دیار بیژائم را رازها در سینه نهان است که به قول شاعر ( دلِ هر ذره را که بشکافی    آفتابیش در نهان بینی ). اینک که اندک مجالی دست داده است بر آن شدم که یادی از بادهای وزان این بوم و بر نمایم . باشد که میراث داران خلف با بیان دیدگاه های ارزنده شان چراغی فرا سویم نهند که راه از بیراه نمایان گردد.باد نخستین (فَرَه باد) باشد،‌که از جنوب خاوری روستا وزان است و چون زوزه کشد مردمان را خبر از برف و باران آرد. برآنم که چون این باد از جانب فراه افغانس
امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیمهم ناله با زمین و زمان گریه می کنیمهر چند گفته اند که آرام گریه کناما بلند و ضجه ن گریه می کنیمامشب که خانه ی دلمان غم گرفته استمانند ابرهای روان گریه می کنیمهم پای کوچه های مدینه نشسته ایمبا روضه های تازه جوان گریه می کنیمتازه جوان و قد کمانی تعجب استاز غصه های قد کمان گریه می کنیمداریم پای روضهءتان پیر می شویماما هنوز از غمتان گریه می کنیماین خانهء غمی است پر از غربت بقیعاز داغ قبر های نهان گریه می کنیمآر
بوی عطر گل نرگس همه جا پیچیدهو نسیم از دلتان بهر عبور آمده استبی قراران جهان چشم به راهند هنوزکه کسی داد زَند ، منبع نور آمده استیوسف غائب زهرا به نهان در راه استمرهم دیده ی یعقوب که کور آمده استچه مسلمان چه مسیحی به هر آئین گوییدخضرِ موسی زِ دل وادی طور اومده استچشم هستی به قُدوم و برکاتش روشنکه سلیمان به سر لانه ی مور آمده استشسته ، جارو زده یک ابر زمین را حتماًلطفتان بود که باران به شعور آمده استکُند می زد دل این ثانیه ها قبل ولیعالم از عش
روز یکشنبه 4 اسفند 1398 جلسه سیزدهم  از دور نوزدهم کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی امین گلی با استادی  مسافر اصغر ، نگهبانی مسافر حسین و  دبیری  مسافر امرالله  با دستور جلسه " درختکاری " راس ساعت 17 شروع به کار نمود.لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید .
عؤمرومون گولشنی بیهوده خزان اولدو نیه؟چاره سیز دردلریمین سیرری عیان اولدو نیه؟قلبیم هئچ گولمه دی عشقینده بو دنیاده ، ولیبو قرا گؤزلریمین یاشی روان اولدو نیه؟دیلیمین ازبری مین جور و جفا ائتدی منهاو شیرین سؤزلری فیکریمده گومان اولدو نیه؟گؤرمه دیم هئچ یوخوسون بیرکره عؤمرومده بئلهاو گؤزه ل قاشی کمان قاتل جان اولدو نیه؟آلدئ مندن گونومو ظولمته تاپشیردئ منیگونیدی گونلریمه ایندی نهان اولدو نیه؟بخته
خداوند در قران کریم می فرماید:(قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی)؛ پیامبر بگو : من از شما اجری برای رسالت نمی خواهم ،غیر از مودت و دوستی اهل بیتم . مردم! محبت به اهل بیتم را فراموش نکنیدعرض میکنم :ای رسول خدا!نبودی ببینی اهل مدینه مودت را چگونه معنا کردند.شد تو را مزد رسالت با ذو القربی مودتبی تو چون گویم که امت باذوالقربی چه کرده؟دخترت را دست جمعی میزدند اهل سقیفهیک نفر انجا نگفت اخر مگر زهرا چه کرده؟دیدن این صحنه ها در کودکی بعد ا
قهقههمحمود ژولیدهاسرار نهان را سر بازار كشیدندآتش به دل عترت اطهار كشیدنددروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیستناموس خدا را سوی انظار كشیدندبازار یهود آبروي اهل حرم رفتاز پیرهن پارۀ ما كار كشیدندبا سوت و كف و هلهله و رقص و جسارتدردِ دل ما را همه جا جار كشیدندتا خواست، تماشایی مان كرد ستمگربا بی ادبی در بر حضّار كشیدندای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بودما را به سوی مجلس كفار كشیدندای كاش فقط سنگ به سرها زده بودندبر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدندهر بار
گشتـــم خبـر که گــاه، گــاه می آیی - - پنهــان، پنهـان بی توســــن و، بـدونِ سپاه می آیی - - آســان، آســـان لیلی وش من دلم برایت خون است - - آه مجنون است در شـــامِ فــراق چون پگاه می آیی - - تابـــان، تابــان اینبــار که آمـــدی کنـــارم می باش - - دل را مخراش کی گردی نهان چو پادشـاه می آیی - - قربــان، قربـان محمود به مذهبِ تــــو باشد پیــــرو - - دیـگر تو مـرو یوسف شـده ای، نـورِ نگاه می آیی - - کنعـان، کنعـان --------------------------------- ---------- سه شنب
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)کاش جسم و تن من سنگ حرم می گردیدکاش اشک بصرم حوض کرم می گردیدکاش با آمدن منتقم حضرت مادرمهدی  نظرم بر حرم دور و برم می گردید--------------شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)درخیالم ساختم صحن و سرادر شأن توگنبد ،ایوان طلا ،دار الشفا ،در شأن توناگهان افتادچشمم قبر خاکی ات دریغدر بقیع سازیم حرم ،مولا،اندر شأن تو---------------شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)اشک از تو و اذن حضورم ز مادرتلطف از تو گریه برایت ز خواهرتگر نوکریم ما همه عمر، ش
رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان منزهرای من حبیبه ی من مهربان من میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟دیگر شدم بدون عصا آسمان من مانده هنوز بستر تو گوشه ی اتاقبا لاله اش چکار کنم باغبان من؟ ماندست چند تار مویت بین شانه ایچشمم که خورد تیر کشید استخوان من راحت بخواب درد کشیدن تمام شدراحت بخواب درد کشیده جوان من کابوس لحظه های علی نقش قبر توستفکرش به هم زدست زمین و زمان من چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقتآخر کجاست قبر تو راز نهان من گفتم در
راه تو بهترین سعادتهحکم تو بهترین عدالتهبه نَقلِ از زین العابدینصبر تو بهترین شجاعتهای کوکب آسمان ایمانای شیرزن نبرد و میداناز آتش گرم خطبه‏ هایتکاخان یزید گشته ویرانهمون لحظه ای که مثل حیدر کراربا خطبه جنگیدی از نفس نیوفتادیهمون لحظه ای که اسکتو گفتیوبرابر دشمن مثل کوه ایستادیزینب یازینبعشق تو مرز بی نهایتهحرمت ملجاء عبادتهثابت کردی به همه بانوخطبه ی تو اوج شهامتهمرآت جمال مرتضاییتصویر تمام نینواییدر وصف تو بس همین یه مصرعزهرای قیا
غزلش را قصیده می خواندشاعر رسول چهارمحالی(ساقی)-------------  ---- -----------دلم گرفته و هردم قصیده می خواندهزار گلایه به رنگ پریده می خواندتمام حرف دلش را نهان به بغض گلوزبان عشق را بریدهِ بریده می خواندز تیر و خنجر و دشنه درون قلب مانیست نشانی که زجر دیده می خواندبه جرم عاشقی و مستیِ دل پاکشز کوله بار محبّت قد خمیده می خواندکبوتر دل خود را ولی شکسته بالپرانده سوی تو با اشک دیده می خواندز درد دوری تو همچو ابر می باردهزار شعر و مَثَل  غم کشیده می خو

آخرین جستجو ها

کلاسور کیمیا 1800 Kathy's game .... زاویه grumetadlo تریبون آزاد فیلم فجری ها کتابخانه عمومی شهدای هشتم شهریور غازیان بندرانزلی Allen's memory Lula's page