نتایج جستجو برای عبارت :

داستان میراکلس معشوقه جاسوس من پارت چهارم

سسسللللوووووممممممچطورین جیگرای مننننننننننچه خبرا چه موینننننمن که تو حالت خماری موندماز دست نویسنده ی بزرگترین اشتباه  پارت جدید نمیده که-_______خب بیفرمایید اینم پارت جدید فقط کلمو نکنینچون بعدی رو زود نمیدمیه سوال کسی یادش هس گمشده ی ماه داستانش چی بوداگه یادتون هس که ادامشو میزارماگر نه از اول
رمان معشوقه جاسوس پارت 276لبخندی زد و به رادمان چشم دوخت._ یادمه یه ساله پیش به سرم زده بود در مورد اسلام تحقیق کنم.لبخندش و جمع کرد._ به رادمان که گفتم اصلا انگار نه انگار که در موردش حرفی زدم اصلا جوابم و هم نداد کم کم بخاطر مشغله هام  فراموشش کردم.به میز تکیه دادم و نگاهم و به زمین دوختم._ راستی می دونی که تا رادمان مسلمون نشه نمی تونید باهم ازدواج کنید؟نیم نگاهی بهش انداختم و سری ت دادم._ مدت هاست که سعی می کنم این مسئله رو فراموش  کنم چ
سلام سلام گلای تو خونه(زبان فارسی رو پاس بداریم)پارت 10هووووووو تعداد پارت های داستان دو رقمی شدDDDDDD=مثل همیشه برین ادامعوجی خطاب به همکاران خود: استرس نگیرین نقشتون کوتاهه.ولی زیباست.همکاران وجی: بله بله.:/بدویین برین ادمه:/
رمان معشوقه جاسوس پارت 281رو به روی در وایساد و کلت‌و به سمتش گرفت.– وقتی گفتم ولش کنید.آماندا: شوخی ندارم مطهره قسم می‌خورم می‌زنمت.خالد: حالا.سریع ولش کردم و کنار رفتم که در به شدت باز شد اما تا اومد عکس العملی نشون بده خالد داد زد: سرجات وایسا وگرنه بهت شلیک می‌کنم.نفس ن نگاهش‌و بین من و خالد چرخوند.سعی کردم نفس بگیرم.– بهتره اسلحت‌و بندازی.نفس به شونم زد.– نگهبان ها اومدند.نیم نگاهی به عقب انداختم.– احمق بازی درنیار آماندا وگرنه تو ر
با عرض عشق و احترام و درود فراوان.نخستین مطلب اینکه خوشحالم از اینکه میونِ شما گلای ناز نازی هستم.دوم اینکه بابت داستان و معرفی نامه پوزش میطلبم ، من نه نویسنده ی خوبی هستم نه وقت زیادی رو صرف نوشتنِ این مطلب ناچیز کردم ، به بزرگی خودتون ببخشید.سوم اینکه خیلی از مسائل در مورد کرکتر اصلی توی پارت دوم مشخص تر و واضح تر میشه ، اما اگه هوموفوبیک هستین پیشنهاد میکنم به همین یه پارت بسنده کنید.چهارم هم بابت غلط های احتمالی نگارشی و املایی و مسخره ب
سیـــــــــــــــــــــلام دوستان  برای چهارمین بار هست دارم مینویسم و تصمیم گرفتم این داستان رو اندازه دو پارت طولانی کنم  و هر کی قبلا خونده دوباره بخونهخب برین ادامه 
یو میناهوووووو توی دو روز 6 تا پست گذاشتممممدیگه عمرا حذف بشم:/پارت هفتمممممممدوستان ایشون ماری رز هستن.شاهزاده فرشته ها که یه برادر کوچک تر به اسم "ایری" دارهتو این پارت معرفی شدن و نقش کمی داشتن بعدا نقششون بیشتر میشه:/اثر از:مانی کینگخا دیگه برین ادامه
سلام به دوستای گل خودمبا پارت هفتم داستان اومدم پیشتون و باید یه خبر خوب راجع به اینکه از پارت بعد پارت ها طولانی تر از قبل میشن بدم اما! اما به یه شرط! اونم اینه که ببینم از کارای بچه ها استقبال میشه و یکم بیش تر نظر بدید وگرنه بازم تعداد صفحاتو کم می کنم.
سلاممن معذرت میخوام از میدونم دیر به دیر پارت میدم چون فقط تا پارت چهارم ینی همین پارت رو نوشتم منالانم که مدرسه شروع شده و هرروز امتحان داریم خیلی نمیرم سر نوشتن پارت ها برای همین دیر میدم از همه معذرت میخوام 
بچه ها این پارت تقریبا کوتاه و آزمایشی بیدش اگه با ۵تا نظر استقبال شد ادامش میدم!تنک یوووو قابل توجه اوپنینگ و پوستر هم میزارم اگه خوشتون اومد قابل توجه مارینت و ادرین تو این داستان دانشگاهی هستن بپر ادامه مطلب کیوت
رمان معشوقه ی جاسوس پارت 308پوفی کشیدم و خیره به چرخ و فلک  به اون سمت رفتم.بهش که نزدیک تر شدم تازه فهمیدم یه پارچه ی نسبتا بزرگ از نصفش به پایین اومده و اشکال روش تابیده می شند.چشم هام از تعجب کم مونده بود از حدقه در بزنه.یعنی چی آخه؟ مگه مردم نمی خوان سوار بشن؟ خب اگه نمی خواستید بلیطش و نمی فروختید  چرا پارچه کشیدید؟ کی همچین پارچه ی بزرگی و خریده وصل کرده بهش .جلل خالق مردم چه کارایی می کننا دیوونند.عده ای اطراف وایساده بودند و داشتند اش
خب گایزبا خودم گفتم یه کوچولو هم ترس اضافه کنممیدونم همه از یه داستان طرفداری میکنن و حوصله خوندن داستان های دیگه هک ندارنولای این هم شبیه داستان روزانه هس پس دنبالش کنیداگه این قسمت خوب نبود داستان رو عوض میکنمو اسم داستانه خوبه? و کسی میتونه برا من پوستر درست کنه?و همینطور در داستان لیدی همان مرینت نیس و کت هم همان ادرین هس.
سلااااام^^بعد از مدتهای مدیدی اومدم پارت هفت رو بذارمقبل از اینکه برین ادامه برای دانلودش یه چندتا نکتهاین پارت بسیار مکالمه داره پر دیالوگهخودم خیلی ازش خوشم نمیاد سرعتش زیادهپارت منفوریه توی دلم اصلا خوشم نمیاد ازشو سه دسته شده شدهایرادات بسه:/برید ادامهآهان برای اطلاع از آخرین شرایط داستان ها و معرفی کتاب های مختلف به اینستام سر بزنین:itsjannfietearp
هلووووووو گایزیک داستان خوشمل و قشنگو باحال و البته منحرفی اورده ام خدومتتونو نویسنده ی گلشم آتی چان بیدهمون دخمل گلی ک داستان همکلاسی من اقای گودزیلا رو نوشتن^~^ایشون دارن رویه یه داستان جدید کار میکنن ک اسمش عملیات محرمانه بید خواهشمندم ک خلاصه هرو بخونین و نظر بدین ک بعد داستان همکلاسی من اقای گودزیلا این داستان قشنگشونو بزارن یانع خب زیادی خرف زدم بدویین برین ادامه*-*
سلام به همگی.امیدوارم حال خودتون و عزیزانتون خوب باشه و خوب بمونهاین پارت به جبران پارت هفته های قبل یکم طولانی تره و از هفته ی دیگه داستان یه کوچولو جدی تر میشه و امیدوارم یه نظر کوچولو داشته باشم
سلاممممم عزیزانم. یک سوال دوستانه. هر هفته فقط یه خواننده دارم؟ لطفا جوابتون رو کامنت کنین. خواننده ی عزیزی که گفتی یه پارت طولانی تر بذارم، وقتی نظرات انقدر کمه شما هم جای من بودی انرژی نداشتی که یه پارت طولانی بذاری.
سلام خب میخوام پارت جدید بدممم یعنی پارت هشتم انتقام رو بیوگرافی شخصیت هاشم که شما دادید میزارم البته اکثریت از دردسر ساز استقبال کردن خب برای خوندن پارت یک تا هفت میتونید برید وب مصی جون آدرسش توی لینک دونی هستش توی این پستم آدرسشو قرار دادم اون قسمت ها رو اینجام میزارم بعد پارت جدید میدم خیال نکنید اینجا نمیزارمشون 
درود|:بعد از مدت طولانی داستان گذاشتمخاباین پارت کوتاه تر از قبلی بوداما پارت سوم از فصل دوم داستانم رو خیلی خیلی زودتر می زارمکمتر از دو هفتهاین پارت رو به شخصه خیلی خودم دوست دارماز نظر خودم هیجانش خیلی بیشتر تر از قبلی هسخاب.بخونید و لذت ببرید!
سلام گایز!دایجوبه؟اول پارت 26 رو بخونن بعد بیاین اینجااا@@!یه توضیحی راجع به این نیم پارت بدم که واقعا مهمه. ین نیم پارت حدود ده سال قبل از داستان اصلی رو تعریف می کنه و پرشای زمانی رو توی خود متن نوشتم که البته زیاد نیستن. خیلیا ممکنه بعد از خوندن این پارت بگین لیوای اصلا شبیه لیوای نیست که من این حرفتونو قبول دارم اما چند تا نکته هم دارم اول اینکه لیوای اینجا خیلی جوونه و هنوز پیش کنیه( دقت کنین کنی ترکش نکرده) که همین کلی روی رفتارش تاثیر می
خب پارت1.فک نکنم اصلا کسی اینو  بخونه ولی میزارمش دیگهبرای اینکه رمان رو درست متوجه بشین حتما باید با ادینت که تو پست قبلی معرفیش کردم اشنا بشین.برای پارت بعدی 4 نظر.بزن رو ادامه مطلب     
های های ^^با پارت جدید داستانم در خدمتتون هستم ^^این پارتم مث پارت قبلی طنزه اما یه بخش هایی هم داره ک جدی باشه .-.و بعد اون یه قسمت جز داستان (یا شایدم دو قسمت آوا) وجود داره .-.به هر حال از این قسمت لذت ببرید ^^
سلام^-^توضیح بدم اول داستان خودم نیست از اینترنت برداشتم چون می دونم بعضیا (تاکید می کنم بعضیااا ) خیلی خیلیییییییییی بی جنبه هستند و می آن حرف در می آرن حدودا قسمتیه شاید من بیشترش کردم!! چون تو هر پارت مقداری کم می کنم میهن باز نمیکنهپارتا طولانی نیستن چون میهن قبول نمیکنه پس غر نزنید!!تو هر پارت با ی اسم حداقل 10 نظر بدید که ادامه بدم!! امروز ب دلیلی پارت زیاد میذارم:)))
خب @-@ میخواستم پارت هفت Vampires inside me  رو بنویسم که دیدم بهلهه ایده یخجی *~* داشتم فک میکردم پآرت هفت پارت آخر باشه ؟ و یا ادامش بوم ولی با پایان بد و دستمال کاغذی تموم کن  ؟ *~* ولی خو  نچ *~* هیچ ایده ای ندآرم کسی هس که بتونه کمک کنه و ایده برا ادامه  داستان بدهه ؟ *~* هرجی کمک بیشتر بآشه زودتر پارتهای بفدی رو میدم *~* اگه میخواین پارت هفت پارت پایانی باشه که بگین و ایده واسه پایانش بدین  اگرنه ایده بدین  برا ادامش @-@  مگ
 1_ کدوم  بیشعوری رایان رو زد؟؟؟؟؟کثافت نکنه نیمایا مطهره ام چیزیشون بشه؟؟لب و لوچم آویزونه.2_ سلام مطهره جون رمانت خیلی قشنگه منکه عاشقشم ولی تروخدا بلایی سره رایان نیاد نمیره ی وقت من که  زنگ زدم به دوستام همشون داشتن گریه میکردن واسه رایان تروخدا چیزیش نشه.3_ رمانت حرف نداره.4_ خیلی رمان قشنگی مینویسی من به شخصه مردم واست لعنتی میتونم بگم به شخصه بین این همه رمان و کتاب که خوندم فقط این قشنگ به دلم نشست چقدر مونده تموم بشه؟5_ سلام عاشق
عکس مطهره ------------------------------------------------------عکس مهرداد --------------------------------------------عکس مطهره و مهرداد-------------------------------------------------------عکس محدثه--------------------------------------------عکس ماهان----------------------------------------------------------عکس عطیه---------------------------------------------------------------عکس ایمان و عطیه------------------------------------------------------------------------عکس  محدثه و ماهان-------------------------------------------------------------------------عکس جلد 2 رمان معشوقه جاسوسعکس ارام---------------------------------عکس رادمانعکس رادمان-----------------
سلام^-^خوبید؟ببخشید دیر اومدم و دیر گذاشتم ببخشید سختمه ۳ تا داستان باهم بزارم تصمیم گرفتم اول یکی تموم کم بعد برم سراغ اونبخاطر این میخوام بپرسمکدومو اول کامل بزارم؟1_مثل باران2_تاریکی روشن3_ با من بمونلطفا گزینه مورد نظر را به نظرات ارسال نمایید با تشکر فروان دوست شما آیناز ^-^اینم پارت 8 بامن بمون
سلام سلام پستر داستان رو هم ساختم بنگرید :/ ، XDوقتی میگن طرف گند زده یعنی این XXXXXXXXXXDDDDDDD* واقعا گند زدی دارم میگم دیگه XDفردا ( یعنی همین امروز صبح یا ظهر ) شروع میکنم به نوشتن پارت اول داستانالان به شدتتتتتتتتتتت خستم جانه ^-^
سلوممم^_^ خوب چون پارت قبلی کوتاه بود اینم گذاشتم میدونم خیلی عاشقانه شده ولی من معمولا طنز و عاشقانه مینویسم و اصلا تو سبک منحرف نیستم خوب اگه بد بود ببخشید ادامه اش رو اگه خواستین میتونین تو وبم بخونی چون اونجا تا پارت ۲۱ هست و شاید امشب بشه ۲۲ 
یچیواااا مینا ساننننننتمو شد آزاد شدیم از امتحاناتتتتخب خداروشکر از این به بعد میتونیم فعالیتمونو ادامه بدیم^^خب 2 تا داستان میخوام بذارم بگید کدومو زودتر بذارم:)آریگاتو^^داستان اول:جهان موازی(یه پارت ازش گذاشتم)ژانر:فانتزی_کمدی_ماوراء طبیعی_کمی عاشقانهدرباره ی داستان:یه دختر که برای برگردوندن خانواده ش که مردن میخواد به جهان مردگان سفر کنه تا اونا رو برگردونه!!دست بر غذا میتونه به یه جهان موازی سفر کنه!!!ولی اون جهان،جهان مردگان نبود.
عزیزان اگه لطف کنین یکم بیشتر به این بدبخت ذلیل مرده توجه کنین ممنون میشم :|یعنی من توی این حجم کامنت غرق شدم :/دوتا کامنتفقط دوتااز طرف یک نفر:|||ولی من از اون دوست گلی که همون دوتا کامنتو داده بود تشکر میکنمراستی اگه داستانی دارید لطف کنید بدید به من که بزارم :| ^-^تروخداااا :///من از این کارا دوست دارم =|تازه قراره داستان جدید هم بزارمبخاطر اون دوستی که کامنت داده بود هم داستان ماریکتیهولی.اولش یکم بیخود میشه ولی بعدش جالبدلیل اینکه اینکارو

آخرین جستجو ها

gashtogozar نبرد پنهان دانش برای شما «دانلود رایگان پاورپوینت و تحقیق و پروژه» test خداحافظی طولانی پاشنه بلند مرکز تخصصی تعمیرات biagecalli viabustroter پرند وب