من به خدا هم کافر بودم تو بودي که بت پرستم کرديیک بوسه بیش ز تو نخواستم حجاب گرفته خساست کردي هميشه با جمعی مي پرست بودم چه کردي که چله نشینم کرديدلت گر دریا شودبا غمم آشنا شودتنت زندان جان دردِ بی دوا شودما همگان رهرویم ره به خرابات بریمپیکر ما خاک تاکباده به سوغات بریم.خیلی وقت بود که شعرم نميمومد یهویی چنتا با هم اومد .حامد حامد حامد
درباره این سایت