نتایج جستجو برای عبارت :

اگر به باده مشکین دلم کشد شاید

بشکن قدح باده که امروز چنانیمکز توبه شکستن سرِ توبه شکنانیمگر باده فنا گشت فنا بادۀ ما بسما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیمباده ز فنا دارد آن چیز که داردگر باده بمانیم از آن چیز نمانیماز چیزی خود بگذر ای چیز به ناچیزکاین چیز نه پرده‌ست نه ما پرده درانیمبا غمزه سرمست تو میریم و اسیریمبا عشق جوان بخت تو پیریم و جوانیمگفتی چه دهی پند و زین پند چه سود است؟کان نقش که نقاش ازل کرد همانیماین پند من از نقش ازل هیچ جدا نیستزین نقش بدان نقش ازل فرق ندانی
ساقی بیار باده كه ماه صیام رفتدرده قدح كه موسم ناموس و نام رفتوقت عزیز رفت بیا تا قضا كنیمعمری كه بی حضور صراحی و جام رفتمستم كن آن چنان كه ندانم ز بیخودیدر عرصه خیال كه آمد كدام رفتبر بوی آن كه جرعه جامت به ما رسددر مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفتدل را كه مرده بود حیاتی به جان رسیدتا بویی از نسیم میاش در مشام رفتزاهد غرور داشت سلامت نبرد راهرند از ره نیاز به دارالسلام رفتنقد دلی كه بود مرا صرف باده شدقلب سیاه بود از آن در حرام رفتدر تاب توبه چند
نگذارید که بی باده بمانم گاهینگذارید که از سینه برآرم آهیتا که جان دارم و از سینه برآید نفسمنگذارید که بی باده سرآید نفسمهمه جا هر شب و هر روز شرابم بدهیدآخرین لحظه ی عمرم می نابم بدهیدعاقبت مست و خرابم ز می ناب کنیدراحت آن موقع مرا تا به ابد خواب کنیدبگذارید مرا داخل یک تابوتیتخته هایش همه از خوب رز یاقوتیهر که پرسید که مرده است جوابش بکنیداز می خالص انگور خرابش بکنیدمزد غسال مرا سیر شرابی بدهیدمست مست از همه جا حال خرابی بدهیدبعد غسلم وسط
دو روی سکّهخودم هم سخت حیرانم از این برگی که رو کردیمرا با یک منِ ناآشناتر روبرو کردیچهل سالی دو روی سکّه ام این رو و آن رو شیرمرا با روی خطِ سکّه ام بی آبرو کردینباید تشت این دلدادگی از بام می افتادمن آرامش طلب بودم ،تو اما های و هو کردیچه بیم از زخم بیگانه مرا تیر نگاهت کُشتبه خون غلتیدم و دیدم که با خونم وضو کردیاگر چه آرزوی هر دوی ما عشق بود اما .تو بودی آرزویم ، حیف او را آرزو کردیننوشیدم ز جام باده ای جز باده ی چشمت"تو با اغیار پیش چشم من م
متن موزیک می ناب روزبه نعمت الهی متن موزیک می ناب روزبه نعمت الهی متن موزیک می ناب روزبه نعمت الهیLyrics New Song By : Roozbeh Nematollahi Meye Naabمتن موزیک شنیدنی می ناب روزبه نعمت الهیمن بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانممن بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانممن بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانممن بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانمیک جام پر از شراب دستت باشد تا حاله منه خراب دستت باشداین چند هزا
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببردنهیبِ حادثه بنیاد ما ز جا ببردنهیب: هیبت،عظمت،ترس وبیممعنی بیت: اگرنوشیدنِ باده نیزنتواند غم واندوهِ دل را ازخاطرماپاک کند، بی تردید ما نخواهیم توانست درمقابل فشارغم وغصّه مقاومت کنیم. بدون کمک گرفتن ازباده،  بنیادِ وجود ما ازترس وبیم غم فرومی ریزد ونابود می شویم.چون نقش غم زدورببینی شراب خواهتشخیص کرده ایم ومدوا مقرّراست      بقیه درادامه مطلب
بگرفتشب ز چهره‏ ی انجم نقاب‏ها آشفته شد به دیده ‏ی عشاق خواب‏ها استارگان تافته بر چرخ لاجورد چونانکه اندر آب ز باران حباب‏ها اکنون که آفتاب به مغرب نهفته روی‏ از باده برفروز به بزم آفتاب‏ها مجلس بساز باصنمی نغز و دل‏ فریب‏ افکنده در دو زلف سیه پیچ و تاب‏ ها ساقی بپای خاسته چون سرو سیمتن‏ و انباشته به ساغر زرین شراب‏ ها در گوش مشتری شده آواز چنگ‏ ها بر چرخ زهره خاسته بانگ رباب ها فصلی خوش و شبی خوش و جشنی مبارکست‏ وز کف برون شده است طرب
دانلود اهنگ شما دمتون گرمه ولی نفستون از جای گرم بصورت کاملشما دمتون گرمه ولی نفستون از جای گرممتن اهنگهیشکی مث تو حال منو نمیدونه احوالموصبح به صبح که پا میشه چشام با تو خوب و خوشحالموبا تو میشه پروانه شد و به گلا بوسه زدبودنت رو هی جشن گرفت تا هفت هشت روز بعدبا تو میشه تا صبح قیامت بنویسم از عشقانقده تو خوبی که اصن من دیگه نمیام به چشمخنده هات علاجه مرضه درد لاعلاجه منهقهقهه بزن قربون چشات پیشتم نباشه غمتشما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم
وداع حضرت امام حسین (علیه السلام)کربلا دشتنینده عاشورا گونیآز قالیردی باتماقا زهرا گونیحق وباطل اوسته باشلاندی جدلکربلا اولدی گلستان ما حصلکسدیلر اعدا خیامین دوره سینداندیلا مهر و محبت سوره سینبیر طرف یئتمیش نفر آزاده خوبیر طرف سایسیز سپاهیله عدوالده هر کیمسه شهادت نامه سیایچدی بزم وصلیده قان باده سیکئچدی باش و جانیدن آزاده لرجان وئروب دلدارینه دلداده لرکربلا دشتی اولوب کوه مناتشنه لبلر ایچدیلر آب بقاجانینی تقدیم ائدیب پیر و جوانقال
حلول ماه مبارک رمضان مبارک بادماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد ** عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتادافطار به  مى کرد    برم  پیر خرابات ** گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتادبا باده، وضو گیر که در مذهب رندان ** در  حضرت حق این  عملت ‏بارور افتادموسسه حقوقی عدالتگران البرز کاسپینپروانه تاسیس 4110
اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز استببانگ چنگ مخورمی که محتسب تیزستاین غزل درزمان حاکمیّتِ امیرمبارزالدین سروده شده است.وی پس از قتل شیخ ابواسحق رفیقِ شفیق حافظ،فارس وشیراز راتصرّف و ضمیمه ی قلمرو خود ساخت.امیرمبارزالدّین پادشاهی ظالم،بی ادب،مال اندیش، عامی و بی تربیت بوده است. زمانی مایل به افراط در می خوارگی و فسق و فجور می شود و زمانی کارش به دینداری ِ متعصّبانه می کشد ودستوربه بستن میکده ها وآزارواذیتِ میخواران صادرمی کند.بقیه درا
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستپیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دستنرگسش عربده جوی و لبش افسوس کناننیم شب دوش به بالین من آمد بنشستسر فرا گوش من آورد به آواز حزینگفت ای عاشق دیرینه من خوابت هستعاشقی را که چنین باده شبگیر دهندکافر عشق بود گر نشود باده پرستبرو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیرکه ندادند جز این تحفه به ما روز الستآن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیماگر از خمر بهشت است وگر باده مستخنده جام می و زلف گره گیر نگارای بسا توبه که چون توب
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با منگر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارمکه دیده بر گشودم به کنج تنگنا مننه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کسچو تخته پاره بر موج، رها. رها. رها. منز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیکبه من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا مننه چشم دل به سویی، نه باده در سبوییکه تر کنم گلویی، به یاد آشنا منز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ستاره‌ها نهفتم، در آسمان
و من دوباره به دام تو ساده افتادمدر امتحان الهی پیاده افتادماسیر جاده شدم تا به انتها برسم.به ده قدم نرسیده به سجده افتادمبرای اینکه در این زندگی فنا نشومبه فکر تجزیه جنس ماده افتادمبه جای مدرسه راهی مکتب عشقمزبان بندگی ات را نخوانده افتادمهوای خاطره ات از سرم مگر می رفت؟برای این که رود یاد باده افتادمحکایت تو و من مثل زاغ و روباه استو من دوباره به دام تو ساده افتادم.
من به خدا هم کافر بودم تو بودی که بت پرستم کردییک بوسه بیش ز تو نخواستم حجاب گرفته خساست کردی همیشه با جمعی می پرست بودم چه کردی که چله نشینم کردیدلت گر دریا شودبا غمم آشنا شودتنت زندان جان دردِ بی دوا شودما همگان رهرویم ره به خرابات بریمپیکر ما خاک تاکباده به سوغات بریم.خیلی وقت بود که شعرم نمیمومد یهویی چنتا با هم اومد .حامد حامد حامد
ارتباط ذره با خورشید خیلی ساده باشد
عمق این معنى اگر در دست فخری زاده باشد
یا شهادت یا رسیدن تا شکوه فتح فردا
مرد باید هر نفس در عاشقی آماده باشد

جام برجامى بهل ، مست از شراب حیدری شو
اتفاقا مرد باید نشئه ى این باده باشد
كوه از باد خزان كی رنگ خاموشی بگیرد
بیستون باقیست فرهادی اگر افتاده باشد

داغ ما در سنگ خارا هم اثر دارد دمادم
یك غروب جمعه باشد راه باشد جاده باشد

خاك مهر آمیز ایران سجده گاه آسمان شد
تاكه خون عاشقانش ، مهر این سجاده باشد
✍س
این دل شوریده بی دلبــر نمی گیرد قرارباده ی جوشیده در ساغر نمی گیرد قراراشک چشمت قلب های تیره را تر می کندبا دل غمدیده چشم تــــــر نمی گیرد قرارمن به روی سینه ی داغ تو عادت کرده امسر به روی سینه ی دیگر نمی گیرد قرارسینه ریزت با زمرّد های آبی دلکش ستجز به گردنبند تو گوهــــــر نمی گیرد قرارکشتی نوح ست این جان روی دریای وجوددر دل امواج ، بی لنـــــــــــگر نمی گیرد قرارسهم من از گوشه ی لب های تو یک بوسه شدسینه ی من بی تــــــــو در بستر نمی گی
بازم در میکده رو وا کنمبازم تو این میکده غوغا کنمبازم من و دست تقاضای دلاز لب او باده تقاضا کنمبشکنم این قفل دل بسته راشک نکنم حل معما کنمرفتن و رفتار من امشب یکیستتا که دل دلشده کنمکیست مرا کیست تو را یک نفرصحبتی از یوسف زهرا کنممادرمان فاطمه قبرش کجاستآنچه ز ما گمشده پیدا کنمهمسفری با دل ما یاعلیدلبری از آن دل زیبا کنمآنکه مرا گفته شب افروز اوستعشق علی کیف دو دنیا کنمشب افروز 95/4/17مصادف با شب عید فطراین غزل را در خواب سرودم زمانی که خد
ساقیا ! بیر بو دئییل نشئه سی پیمانه میزینهله بوندان سورادیر لذّتی میخانه میزینبیز گرک باده ی گلگونی حکیمانه ایچکپوزمایاق رونقینی مجلس مستانه میزینآیاغین اوپمه لی ییک خادم میخانه لرینبلکه جام ایچره گورک عکسینی جانانه میزینزولف شوقیله اولاق مست ، بوتون عاقل لرقالسین ادراکینه حیران دل دیوانه میزینبیز هملن رندِ خراباتیِ بی باک لریکصحبتی ایندی ده دیل لرده دیر افسانه میزیندردالیندن بوقدر چکدیییمیز ناله لرهنه گلیر یاریمییزین رحمی ، نه بیگ
هجران چه بلاییست که در عالم امکانجز عشق ، کسی تاب به والله نداردبداهه #غریباندوه دل عاشقم اندازه ی دنیاستافسوس دگر دل به دلی راه نداردساقی از انگور شیرین باده را بار آوردباده نوشی خاطر ما خاطر یار آوردبداهه #غریبمگر احساس کسی منطق و برهان داردمگر این عشق کم از آیه ی قرآن داردبداههتن اهواز و لب سرخ انارستانتچه کم از عشوه ی مصنوعی تهران داردبداههنقاب از چهره بردارید و باهم مهربان باشیدکسی خیری ندیده از دوروی خوش زبان اصلابداههنقاب از آه
 اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضانماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیندآمد قدح روزه، بشکست قدح ها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند . . ای روزه داران اگر چنین می خواهید ، دهان از آنچه غیر خدایی است ببندیدو چشم را به آنچه شیطانی است نگشایید و گوش را آلوده هر زمزمه پلید نسازیدو حتی خیال باطل را هم از دروازه دلها بزدایید . . ای دوست ز رحمت دل اگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم دهماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمان
رقص باید که عجین با دف و سرنا بشودباده خوب است به اندازه مهیا بشودداده ام دخترکان سیب بریزند به حوضگفته ام تا همه جا هلهله برپا بشودشاعران با غزل نیمه تمام آمده انددامنت را بتکان قافیه پیدا بشودروسری سر کن و نگذار میان من و بادسر آشفتگی موی تو دعوا بشودهیچکس راهی میخانه نخواهد شد اگرراز سکر آور چشمان تو افشا بشودبلخ تا قونیه از چلچله پر خواهد شدقدر یک ثانیه آغوشت اگر وا بشودحیف ! یک کوه مذابی و کماکان بایدعشوه هایت فقط از دور تماشا بشود
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشمبدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشمبه وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرمبه گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشمبه مجمعی که درآیند شاهدان دو عالمنظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشمبه خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبمز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشمحدیث روضه نگویم گل بهشت نبویمجمال حور نجویم دوان به سوی تو باشممی بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوانمرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
مژده ای اهل وِلا نور خدا گشته پدیدهشتمینِ حجتِ حق آن شهِ فرزانه رسیدهم نبی صورت و حیدر صفت است این مهِ نابهر که دیدش دل از این خانه و کاشانه بریدبهرِ مولایِ جهان بابِ حوائج زِ وفاپسری همچو رضا داده خداوندِ حمیدشبِ میلادِ رضا باده ز میخانه رسدباید امشب همه دم باده ز پیمانه چشیدخنده بر لب بزند موسیِ جعفر همه دمتا که با یک نظرش آن مهِ دُردانه بِدیدمهِ ذیقعده شد و ماهِ خدا گشته عیانهمه تبریک بگویید که عید آمده عیدهر که باشد به دلش مهر رضا شاهِ ک
از بیابان بوی گندم مانده استعشق روی دست مردم مانده است آسمان بازیچه ی طوفان ماستابر نعش آه سرگردان ماست باز هم یک روز طوفان می شودهر چه می خواهد خدا آن می شود می روم افتان و خیزان تا غدیرباده ها می نوشم از جوشن کبیر آب زمزم در دل صحرا خوش است باده نوشی از کف مولا خوش است فاش می گویم که مولایم علیست آفتاب صبح فردایم علیست هر که در عشق علی گم می شود مثل گل محبوب مردم می شود  تا علی گفتم زبان آتش گرفت پیش چشمم آسمان آ
غزل شمارهٔ ۴  صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما راشکرفروش که عمرش دراز باد چراتفقدی نکند طوطی شکرخا راغرور حسنت اجازت مگر نداد ای گلکه پرسشی نکنی عندلیب شیدا رابه خلق و لطف توان کرد صید اهل نظربه بند و دام نگیرند مرغ دانا راندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیستسهی قدان سیه چشم ماه سیما راچو با حبیب نشینی و باده پیماییبه یاد دار محبان بادپیما راجز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیبکه وضع مهر و وفا نیست روی زیبا راد
روزه ، تمرین کلاس زندگی / درس ایثار و خلوص و بندگیروزه ، زنجیر هوا گسستن است / دیو و بت های درون بشکستن است .روزه یعنی نفس خود پاک کن / قلب ابلیس درونت چاک کنراه پرواز است سوی آسمان / ماه گردیدن بسان عاشقانماه در خودنگری و خودکاوشی / لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشیدرک مسکین از دل و جان کردن است / زندگی همچون فقیران کردن است .ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتادافطار به مى کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه، به ب
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی. چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال! ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!
وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما …جملات زیبا در مورد ماه مبارک رمضانبوی رمضان می‌آید؛ بوی خوش قرآن و شمیم شکوفه‌های دل انگیز مناجات و رایحه روح بخش بندگی خدا.بوی خوش گدایی و خواستن در دعای سحر از معبود می‌آید، لحظات دلنشین عالم قبر از ابوحمزه.خداوندا! فرموده بودی که بر بندگان، رئوف و مهربانی و بر گنهکاران، عطوف و بخشنده؛ولی من هیچ گاه ا

آخرین جستجو ها

خدمـــات کامپیــــوتری ربیـــــعی اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها بنه وار طایفه شهنی با مردم آنگونه معاشرت كنید، كه اگر مردید بر شما اشك ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوی شما آیند.حضرت علی(ع) دفتراسنادرسمی 124 شوشتر استان خوزستان به سردفتری جعفرزلقی panvamulna tesmeedipect ...•●❀☆♛♥ Green Ocean ♥❀☆♛●•... Thomas's style سایت فروشگاه خرید ساعت دیواری ایرانی شعر فارسی 2020