ژانر= عاشقانه/ گاراگاهی/ قهرمانی/ طنز/شخصیت های داستان = مرينت ادرين فیلیکس مارک تام سابیین امیلی گابریل نام = مرينت سن=19شغل=گاراگاهشخصیت= زیرک خیلی باهوش جدی خوشگلنسبت با مارک= خواهر دوقلو نسبت با ادرين و فیلیکس= دخ
میخوام وقتي دارم رمان برگرد پیشم و ماشین کشتارو میدمیه رمانم بنویسم وقتي تموم شد بدم3 تا ایده دارم یکیو انتخاب کنید (:1: بازی عشق : مرينت و آدرین توی یه بازی کامپیوتری حریف همن که یه انجمن مخفی که مال دولته مجبورشون میکنه با هم همکاری کنن تا یه موسسه ای که سعی داره روحیه بازیکنان رو حین بازی دستکاری کنه و و مجبورشون کنه خودکشی کنن رو شکست بدن ولی این دو تا باهم نمیسازن از روی کت چشم ذهن کش رفتم :/2 : شرارتمو خاموش کن : آدرین یه دیوه مرينت پری پری
سلاممممممم نویسندگان عزیز.خوب سفارش های جدید براتون اوردم^^1:شادی:قالب حرفه ای میراکلس برای بلاگفا2:لیدی مرينت:قالب حرفه ای فروزن برای میهن3:تیکی:ولکام+بالابر+دکمه+جداکننده+قالب حرفه ای بلاگفا میراکلس تمش مرينت و ادرينهمین.لامصب بیشتر لیدی باگه.خسته شدماین همه کارتونT-Tخوب ببینم چه میکنید^^
امروز قسمت اول رو میذارم ولی الان نه چون میخوام توضیح بدمتو این داستان ادرين عاشق مرينت میشه. كلویی دختر خیلی خوبیه. لایلا دختر خوبیه . البته چون دوستون دارم بعد این پست قسمت اول رو میزارم
خب از بیکاری اومدم ادمک ادرين و مرينت رو درستیدمزیاد شبیهش نشده ولی از هیچی بهترهشبیهشه خداییخو خو اینم از ادمک هااز این به بعد ادمک های میراکلس رو من میدرستماسکی اکیدا ممنوععععععععخو فعلا بابایییییییMohi timam
پول وفاداری رابه بی وفایی، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضیلت را به شرارت، شرارت را به فضیلت،خدمتکار را به ارباب، ارباب را به خدمتکار، حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبدیلمیکند.چون پول به مثابهمفهومی فعال و موجود از ارزش، تمام چیزها را درهم میآٓمیزد و معاوضه میکند، خودنیز [بیان گر] درهم آمیختگی و معاوضهی عام همه چیزها – جهانی وارونه – یا بهعبارتی درهم آمیختگی و معاوضهی همهی کیفیتهای طبیعی و انسانی است. کارل مارکس 
امام علی (ع) :المراه ریحانه و لیست بقهرمانه(نهج البلاغه نامه 31) زن مانند گلی خوشبوست.و کارگزار و خدمتکار نیست. باید جنس زن را بشناسیم توانایی ها و ویژگی های او را درک کنیم. یکی از خیانت هایی که برخی جنبش ها به اسم کمک به حقوق زن انجام دادند این بود که زن را تبدیل به مرد کردند و فکر کردند که چه کار بزرگی کرده اند.در حالیکه این کار عین ظلم به زن بود.فکر کردند عدالت در حقوق و تکالیف یعنی اینکه زن و مرد باید در هر زمینه ای مساوی بشوند.در
خب گایزبا خودم گفتم یه کوچولو هم ترس اضافه کنممیدونم همه از یه داستان طرفداری میکنن و حوصله خوندن داستان های دیگه هک ندارنولای این هم شبیه داستان روزانه هس پس دنبالش کنیداگه این قسمت خوب نبود داستان رو عوض میکنمو اسم داستانه خوبه? و کسی میتونه برا من پوستر درست کنه?و همینطور در داستان لیدی همان مرينت نیس و کت هم همان ادرين هس.
سلوم جیگرای منموخوام داستان جدید بنویسممممممممم اسم:معشوق خودخواهژانر:عاشقانه غمگین طنزنویسنده:رکسانا یعنی خودمقسمتی از داستانانگار کر شدممن:چچچییییی گففتییییییادرين با یه پوزخند گفت :دارم ازدواج میکنممن:چرا چرت میگی من زنتم رسما و قانونا تو نمی تونی دو تا زن بگیری با همون پوزخند مسخره اش گفت:من یه خان زاده ام هر کاری دوست داشته باشم میتونم بکنم اصلا می تونم حرم سرا راه بندازمبا بغض گفتم :تو اینجوری نبودیادرين:الان اینشکلیمبعد
سلوم جیگرای منموخوام داستان جدید بنویسممممممممم اسم:معشوق خودخواهژانر:عاشقانه غمگین طنزنویسنده:رکسانا یعنی خودمقسمتی از داستانانگار کر شدممن:چچچییییی گففتییییییادرين با یه پوزخند گفت :دارم ازدواج میکنممن:چرا چرت میگی من زنتم رسما و قانونا تو نمی تونی دو تا زن بگیری با همون پوزخند مسخره اش گفت:من یه خان زاده ام هر کاری دوست داشته باشم میتونم بکنم اصلا می تونم حرم سرا راه بندازمبا بغض گفتم :تو اینجوری نبودیادرين:الان اینشکلیمبعد
باید درباره قسمت فلیکس بگم که.گابریل تصمیم داشت به ادرين بگه برای زنده کردن امیلی چه نقشه ای دارهه که ادرين گفت میدونه با ورود ناتالی اونا خوشحال ترن و ناتالی می تونه خانوادشونو تکمیل کنه گابریلم عصبانی شد و رفتمکالمه ادرين و گابریل-گابریل:آدرین من ی چیز مهم رو باید بهت بگم که هر روز می خوام بگم ولی نمیشهادرين: فکر کنم من اونو بدونمگابریل: واقعا؟ تو از کجا -ناتالی شمارو خوشحال تر می کنه و شاید بتونه خانوادمون رو تکمیل کنه-*جمله اخر
ولفرام کیست؟********به نام خدا********خدمتکار سالیوانمیگم برین مانگاشو بخونین میگین نه -_______-داره سباستینو قورت میدهXDDDDDDDخو برو یذره کتاب چگونه یه خدمتکار خوب باشیم بخون چرا حسادت میکنی؟تمرکز سباستینو بهم میریزی همشبرین به ادامه چندتا عکس از ولفرام و سالیوان هست *^*
حدود دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت.با مرد خردمندی م کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.وقتي خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.مادر گفت: تو شانسی نداری نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا.دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم یک بار
یو^^شو:اسم واقعی شو ریری هستاز آتیش میترسه*^*از کرما متنفرهلایتو: با هیلد خدمتکار خونه رابطه جنسی داشتهمیتونه پیانو بزنهفرانسوی بلدهاز ات و حیوانات خزنده میترسه اینارو تازه کشف کردم تا کشفیات دیگر بدروداداما هم نرید دستم خورد
سعلام فرند^^۱۰۰ تا:)انتظارم رفت بالا:/…………… من فقط عاشق شدم!همین:)…………………… ………………………………………… ………………………………………………………………………………………… …………………………………………………………… …………………………………………………………………… ………………………………………………………………………………………………… ………………………………………………………………………… ……………………………………………… …………………………………………………………………………………………
نام سریال: آقای سان شایننام انگلیسی: Mr. Sunshine تعداد قسمت :24شبکه :tvNنویسنده :کیم ایون سوککارگردان :لی یونگ بوکتاریخ پخش :7 جولای الی 23 سپتامبر 20زمان پخش :شنبه ها و یکشنبه ها ساعت 21:00 خلاصه سریال :یو جین نوجوانیست که در یک خانواده خدمتکار متولد شد.در سال 71 که کشتی های آمریکایی به خاک چوسون میکنند،یو جین سوار بر این کشتی،به ایالات متحده آمریکا می رود و سالها بعد به عنوان یک سرباز آمریکایی،ماموریت می یابد تا در خاک چوسون مستقر شود.او در چجوسو
اینا برا همه آشناستمگه نه؟کدومشو بیشتر دوست دارین؟~ آروم بگیر و عاشق شیل فانتوم هایو باش~(آره اینکارو کن و خشم لیزی رو ببین)~آروم باش و بگو یس مای لرد~~آروم باش و سباستین میکاِئیلیس همه چیو درست میکنه~~آروم باش من یه خدمتکار جهنمی ساده ام~(وقتي سبی میخواد آدم بکشه خودش اینو میگه)~آروم باش و سباستین این یه دستوره~ ~آروم باش چون من یه خدمتکار جهنمی ام~~آروم بگیر و عاشق سباستین میکائیلیس باش~(و همینطور کلود:/)~کلامی از تاناکای کبیر~~آروم باش و عاشق
سلومممبا قرنطینه حال می کنیدددمو خوام یه داستان جدید بنویسمممماسم:گمشده ی ماهژانر:تخیلی منحرفی عاشقانه ماجراجویانهتعداد قسمت نا معلومفصل نا معلومخلاصه داستان:مرينت عاشق ماه بیده و همیشه وقتي ماه کامله از شب تا صبح به ماه خیره میشه تا اینکه یه شب که داره به ماه نگاه می کنه پسری از سرزمین ماه دنبالش میاد و اون رو به ماه می بره مرينت متوجه میشه که سرزمین نیمه ی ماه است و اون پسر هم شاهزاده ی اون یکی نیمه ی ماه است خببببب نظر بدید خوبه یا نه
خلاصه داستان:داستان سریال حول پسر جوانی است که در یک خانواده خدمتکار و زمانی که امریکا به کره لشکرکشی کرده است، به دنیا می آید. او به امریکا مهاجرت میکند و چندین سال بعد به عنوان افسر نیروی دریایی امریکا به کشورش بازمیگردد. او که دلباخته دختری اشراف زاده شده به نقشه نیروهای بیگانه برای مستعمره کردن کشورش پی میبرد…
سلام به همگی،خب من همونطور ک میدونید داستانم ب دلیل مشکلات قالب وب پاک شد و من هم انگیزمو برا ادامه درد عاشقی از دست دادم اما! من اگه موافق باشید از ادامه ی داستان میزارمش و یرای کسایی که نخونده بودنش:ادرين به طرز فجیعی میمیره توسط هاکماف و هویتش لو میره برا همه و یک سال از اون ماجرا میگذره که مارینت تصمیم ب برگردوندن ادرين میکنه اما ادرين در واقعیت نمیرده بوده! و اونی کع مرده جلو همه سنتی مانستر بوده و دیگه تا همینجا نوشته بودم که پاک شد و اخر
نام فیلم: خدمتکارمحصول: تایلندامتیاز: 5.6 از 10 میانگین رای 325 نفرژانر: ترسناک – درام – فانتزی – معمایی – هیجان انگیززبان: اصلی + زیرنویس فارسی چسبیدهکیفیت: 720p حجم : 550 مگابایتکارگردان: Lee Thongkhamبازیگران: Ploy Sornarin , Savika Chaiyadej , Theerapat Sajakulخلاصه داستان: یک خدمتکار در یک خانه استخدام می شود، روح خدمتکار قبلی خانه با دختر جوان ارتباط برقرار می کند و…امیدواریم از تماشای این فیلم لذت ببرید با ما همراه باشید
291 - همه امور را به خدا بسپار مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود . با اینکه از همه ثروتهای مادی دنیا بهرهمند بود قلبش هیچگاه شاد نبود .او خدمتکاری داشت که ایمان به خداوند درونش موج می زد.روزی خدمتکار وقتي که دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت " ارباب , آیا حقیقت ندارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما جهان را اداره می کرده است ؟ "او پاسخ داد : " بله "خدمتکار پرسید " آیا درست است که خداوند
یعنی من اینو خوندم قلبم آب شد ریخت اندرون زمین ❤️ترجمه:ادرين: تو تنها زنی هستی که من فقط برای الان دوست دارم!مارینت: فقط برای الان؟!ادرين:چون برای چندسال بعد بچه هامون هم دوست دارم!مارینت:❤️من:❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️منم موخوام :(( وجی: اره اره معلومه میخوای اون برا-*دهن وجی را پر سیمان کرده و وجی خفه گشته**بیبو بیبو بیبو**انبولانس به نجات اون آمده و-*باز فاز هفت خان رستم گرفت منو -_-
مرينت دوپن-چنگ:مرينت که نقش اصلی این داستان است در مدرسه فرانس دوپان پاریس درس میخواند. پدر و مادر او (تام دوپن پدر) و (سابین چنگ مادر ) صاحب بهترین قنادی پاریس هستند و از قشر متوسط جامعه هستند. بهترین دوست او آلیا سزار است و عاشق همکلاسی خود یعنی ادرين اگراست است. خصوصیات اخلاقی:وقتي با ادرين صحبت میکند لکنت زبان میگیرد-مهربان و دلسوز و در برخی مواقع دست و پا چلفتی از خصوصیات اخلاقی وی است.نام ابر قهرمانی مرينت 《لیدی باگ
بیشترما در زندگی مان داستان سیندرلا»، دختری که نامادری و خواهرانش او را به اتاق زیرشیروانی می فرستند و او را به عنوان خدمتکار خانواده به کار می گیرند اما در یکمراسم رسمی، شاهزاده ای نامدار عاشق او می شود و با هم ازدواج می کنند یا داستانسفیدبرفی» دختری زیبا و جذاب که با نامادری بدجنس اش زندگی می کند و در نهایتشاهزاده ای با اسب سفید پیدا می شود که او را از این فلاکت نجات دهد، شنیده یاکارتون و فیلم های آن ها را دیده ایم. دیدن و شنیدن هایی که با
خیلی خیلی خوب بودادرين واقعا همینه#ادرين ها در این دنیا زیادندواییی فقط صحنه پریدنش[.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;} .h_iframe-aparat_embed_frame .ratio {display:block;width:100%;height:auto;} .h_iframe-aparat_embed_frame iframe {position:absolute;top:0;left:0;width:100%; height:100%;} ]
یو میناساما.-.گنکی دسکا؟.-.خب امروز تولد یه کاراکتر کیوت و جذاب و مغرور و باهوش انیمه ایهDDDD:کارکتری ک ی خدمتکار شیطانی ساده دارهDDDDDDDDDD;کارکتری ک خیلیا میشناسنشDDDDDD:صدای طبل*دادارارام! تولدت مبارک شیل فانتوم هایو*^^^^^^*تولدت شیله تولد شیله تولد شیلههههه*----------------*عرررررررررررررررررر*-----------------*
روز موعود فرا رسیدامروز روز اخر بود و یک ماه گذشتو ابی از اب تکان نخوردفردا صبح یا ظهر زنگ میزنمهمه چیز را میسپارم به امام رضا،اون خودش از دل من و تو خبر دارههرچی صلاح ماست فردا پیش میاداگه حل بشه پس فردا میرم پابوس امام رضاامام رضا جونم،ضامن اهو شدیضامن منم بشو تا اخر عمرم خدمتکار و پابوست میشمبدرود
امان از باسوادی!!روباه به شیر گرسنه گفت: تو خر را بکش، من هم سهمی بر می دارم.شیر گفت :چطور؟روباه گفت: به خر بگو "ما نیاز به انتخاب سلطان داریم". قطعاً تو انتخاب می شوی و بعد دستور بده تا خر را بکشم.شیر قبول کرد و خر را صدا زد ، شیر شجره نامهاش را خواند و گفت: جّد اندر جدِ من سلطان بودهاند.روباه گفت:من هم جَد اندر جَدَم خدمتکار سلطان بوده ایم .خر گفت : من سواد ندارم و شجره نامه ام زیر سُم عقبم نوشته شده . شیر گفت: من باسواد هستم و رفت نوشت
ماده واحده قانون بودجه سال 94 در تبصره 16 بند "د" در رابطه با معافیت از هزینه صدور پروانه ساختمانی ، عوارض شهرداری ، هزینه های انشعاب آب و فاضلاب ، برق و گاز برای یك بار و در حد یك واحد مسكونی برای مددجویان بهزیستی و كمیته امداد می باشد.اعتبار آن از اردیف -520000 جدول شماره 9 تامین ميشود.آیا ابلاغ شده است؟ اجرا ميشود؟ در صورت اینكه پاسخ آری است باید هر سال مطابق قانون بودجه به دستگاههای ذیربط ابلاغ گردد؟و اینكه در قانون بودجه هر سال درج میگرد
درباره این سایت