از شمس به مولانا. تو نازکی، طاقت کلمات بسیار ما نداری. مرا دهان پر از آرد است. برون می زند. تو می رنجی، ضعیف می شوی. مرا اگر هزار برنجانند هيچ جز قوی تر نشوم و جز عظيم تر نشوم. من در دوزخ رَوَم، و در بهشت روم، و در بازار. و تو نازکی نتوانی رفتن.مقالات شمس تبریزی ادامه مطلب
درباره این سایت