و نقطه ی پایان دور نيست. قرار بود امروز بلیط بگیرم و برگردم تهران. به خونه ی خودم. به جریان.اما منتظرم حقیقتن!منتظرم که با تمام وجود خونه ی خودم، و تنهایی خودم رو بخوام تا برگردم.منتظرم که برای اون چند مترِ کم بی تاب بشم.منتظرم حسم بطلبه،تا من حرکت کنم.و اين اتفاق افتادنیه و به زودی هم.
درباره این سایت