نتایج جستجو برای عبارت :

دانلود شعر غرق خون بود نمیمرد زحسرت فرهاد از فرخی یزدی

شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردمماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردمدیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مراگرچه عمری به خطا دوست خطابش کردممنزل مردم بیگانه چو شد خانه چشمآنقدر گریه نمودم که خرابش کردمشرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمعآتشی در دلش افکندم و آبش کردمغرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهادخواندم افسانه شیرین و به خوابش کردمدل که خونابه‌ی غم بود و جگرگوشه دهربر سر آتش جور تو کبابش کردمزندگی کردن من مردن تدریجی بودآنچه جان کند تنم، عمر حسابش

آخرین جستجو ها

پزشک ایران فروشگاه عطریجات پارک های جنگلی دزفول Sunset stanaxdapa پایا الکترونیک ایران www.ketabbargh.ir pilmadoodreck وبلاگ دوّم فیلم دارابکلا تعمیر آیفون تصویری COMMAX بنیاد مهر ایران